گزارش بازار امروز دوشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۱
آفت بی پولی !
امروز بازار دو نیمه متفاوت داشت و در یک نیمه وضعیت در یک ساعت اول خوب و منطقی پیش رفت ونیمه دوم بی پولی بازار انقدر مشهود و واضح بود که حتی برای دقایقی فکر میکردیم بازار ایستاده و سیستم ها خراب است ! این جو قطعا ناشی از بروز تحولات و اتفاقات مختلف است که خریدار را مردد و فروشنده را شجاع تر کرده و باعث می شود شکل و شمایل بازار این چنین باشد .
ولی باید اذعان داشت که در عین بی پولی بازار خبرهای خوبی هم اطراف اوست و انگیزه قوی برای نجات از این شرایط نیاز داریم . بازار به یک سوپر خبر و یا شوک قوی برای گذر ازاین شرایط نیاز دارد که دست او ازاین بابت خالی است . درست مثل بیماری که خون در رگ او نیست و کم خونی دارد و ازاو طلب ورزش حرفه ای میکنند …
البته این جو بی پولی بخشی ساختاری و به نظر ناشی از تحولات بازار و بخشی ناشی از رفتار سیاست گذار است که بازار را به این روز انداخته است
طی روزهای گذشته انتشار آمار معاملات مسکن و سپس آمار نقدینگی و سایر متغیرهای کلان اقتصادی بسیاری را به این فکر فرو برده که به واقع بازار سرمایه کجای سیاست های دولت قرار دارد و طرز فکر اقتصاد کشور در کدام مسیر می چرخد ؟! برای ذکر این موارد و برای اینکه بحث خسته کننده تر نشود سراغ یک داستان و ماجرای واقعی میرویم که به واقع حقیقت اقتصاد ایران است
تقریباً چند سال پیش یا بهتر بگوییم کمتر از دو سال پیش دوستی برای خرید ملک در شمال کشور مشورت می خواست و اصرار داشت او را برای رفتن و دیدن چند ملک همراهی کنم . آدرس یک مشاور املاک حرفه ای را گرفته بود که ایشان هم غریبه نبود و آشنا بود … همه او را مهندس صدا می کردند جوانی هم سن خودمان با قابلیت بسیار قوی در پرزنت و صحبت کردن که با همان ته لهجه شمالی که به لهجه نقی نزدیک بود می توانست اقناع هر فردی را داشته باشد. با شوخی به او گفتم دختر که سهل است تو پسر را هم می توانی شوهر بدهی !
بگذریم از آن ماجرا گذشت و چند هفته قبل اتفاقی از جلوی مغازه او رد میشدم که ناگهان تابلوی بزرگ دفتر مهندس و گسترش فیزیکی دفتر کار او نظر مرا جلب کرد. آن سال که به او مراجعه کرده بودیم به خوبی به یاد دارم بغل مغازه او یک رستوران و فست فود بود که حدود ۷ الی ۸ نفر در آن مشغول به کار بودند و آن طرف او هم مغازه لباس فروشی بود که سه نفر در آن مشغول بودند و حالا من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم مي رود…
آن دو مغازه تعطیل شده و به مایملک مهندس اضافه شده بود و او قدرت حکمرانی و گسترش فیزیکی خود را افزایش داده و تازه تابلو بزرگ کرده بودو پرچک کشورهای مختلف را داخل مغازه زده بود … تو گویی انگار میخواست به مخاطب برساند که پرچم پیروزی اوست که حالا به حرکت درامده !!
بله پرچم های افراشته او نماد در هم شکسته شدن شدن اقتصاد تولید محور و پیروزی اقتصاد دلال محور است !
پرچم های او نشان میدهد در این مدت چند سال تولید و اشتغال کار اقتصادی شکست خورده و دلالی بازی پر سود و کم دردسر اقتصاد است
دو مغازه که کنار او بود با نزدیک به ۱۰ تا ۱۲ نفر از کار بیکار شدند و سرنوشت آنها مشخص نیست
این دقیقاً همان چیزی است که از دل رفتار حاکمیت بیرون زده است و امروز دامنه آن را در بازار سرمایه هم می بینیم سیاست های غلط و اشتباه دولتمردان باعث شده تا سرمایهها به جای کار اقتصادی سراغ دلالی و خرید و فروش های اینچنینی بروند و این فعالیت روز به روز گسترش یافته و فعالیت های اقتصادی تولید محور کاهش یافته است .
در همین بازار سرمایه خودمان نگاه کنید دولت به جای اینکه نقدینگی را به این سمت هدایت کند و از دل این نقدینگی برای خود و اقتصاد فرصت خلق کن و اشتغال ایجاد کند پذیره نویسی را گسترش دهد ، سهام پروژه را کلید بزند و شرکتهای تازه تاسیس را راه بیاندازد و خلاصه از سرمایه های مردم در جهت افزایش تولید و افزایش سرمایه استفاده کند و حتی خودش در این بازار سهم بفروشد ،بانکها را فروشنده کند و … که سراسر این بازی برای او سود است …
اما ببینید به چه روی آورده و به ادم گنجشک روزی تبدیل شده که خوردن از جیب شرکتها و سهامداران برای گذران چند روزه و چند ماهه استراتژی دولت میشود
همین شرایط باعث شده که تا تقی به توقی خورد ه تمام سرمایه ها از بازارهای مولد فراری شده و راهی بازار های نظیر مسکن و سکه و ماشین و دلار شوند که هیچ مزیتی برای اقتصاد نداشته و معایب آن هر روز روشن تر می گردد نمی دانیم تا کی این سیاست ادامه خواهد داشت کار از تلنگر هم گذشته یکی باید لگدی به این خواب رفته بزند یا احتمالا یکی باید در گوش او این واقعیت ها را فریاد بزند تا از خواب بیدار شود
مسیر اقتصاد با سیاست های فعلی راهی جز بن بست ندارد و ادامه این فعالیت ها و ادامه این شرایط نمی تواند تضمین کننده اتفاقات خوبی در بازار باشد به کوتاه مدت و میان مدت بازار سرمایه هم خیلی کاری نداریم این بازار به وقتش نشان داده که تورم را گرفته و با صبر سهامداران شیرینی را نصیب آنها می کند اما مسیر نقدینگی مسیر درستی را نمی رود و این همان چیزی است که اقتصاد ما به آن نیاز دارد که البته برخی از همین افرادی که چند سال تز میدهند و میدادند میگویند نرخ سود را افزایش دهیم ! نرخ سود و کاهش و افزایش آن در یک اقتصاد درست جواب میدهد نه در وضعیت فعلی ما !
تا به امروز و دولتمردان فعلی هیچگاه ننشستند و با خود حساب و کتاب کند که چه سیاستی می تواند تقویت کننده این ماجرا باشد فقط شعار شنیدیم و شعار … اقتصاد پیش بینی پذیر میشود، صنعت باید رشد کند ، قیمت نباید دستوری باشد و … که از زمانی که این شعارها مطرح شده همه چیز اتفاقا شدت گرفته . هم قیمت ها دستوری تر شده اند هم پیش بینی پذیر بودن اقتصاد زیر سوال رفته و خلاصه همه چیز از افعال معکوس استفاده کرده است
این بازی خیلی نمی تواند ادامه داشته باشد دولت باید تکلیف خود را با اقتصاد روشن کند شتر سواری دولا دولا نمی شود و از دید ما آغاز این اصلاح اقتصادی از بازار سرمایه است و سیاستهای اقتصادی دولت در این بازار باید اصلاح گردد…
بگذریم خیلی صحبت کردیم و قصد نداشتیم امروز این مقدار در مورد این مسائل صحبت کنیم اما به نظر برخی اتفاقات و رویدادها باید پایه ای بحث شود و جای بحث آن هم با همین فعالان بازار است که امیدواریم ادامه آن را دیگر فعالان بازار که هم دست های قوی تری دارند و هم تریبون های متعدد تر بر عهده بگیرند…
امروز در هر صورت بازار خوب پیش نرفت و اخر بازار انگار مهندس بنزین تمام کرده بود ولی در کل هنوز به بازار امیدواریم ولی باید یک تغییر روش و یک شوک به ان داده شود . بیماری که دچار کم خونی می شود خیلی حال حرکت چابک و سریع را نخواهد داشت و باید هر چه سریعتر این بیماری او درمان شود .
بتا سهم