یکی از تلخ ترین روزهای اخیربازار سپری شد تا بهاری سرد را شاهد  باشیم و البته یک باردیگر ما مانده ایم و دولت و سیاست گذار اقتصادی که همه جوره خود را به کریت و خریت زده و اثار آن را در اقتصاد و بازار شاهدیم  …

امروز بازار را در حالی آغاز کردیم که هر آنچه فکر می‌کردیم در این مدت سر بازار آمده و امروز هم در حالی که بند بند وجود بازار از فشار بی‌سابقه نرخ بهره در حال پاره شدن است و از آن سو درد جیب بری ارزی دولت از شرکت‌ها به اوج خود رسیده گزارش‌های میان دوره‌ای ساز ناکوک جدیدی برای بازار کوک کردند که صدای جیغ آن از بندرعباس و اصفهان تا تهران  به وضوح شنیده می‌شد.

البته آنچه امروز به وضوح شنیده شد صدای حماقت در تصمیم‌گیری‌ها و نتایج تلخ و عجیب آن در شرکت‌ها بود . ای کاش کمی سواد بورسی و خواندن صورت‌های مالی در بین سیاستگذاران وجود داشت و یا کسی که کمی عاقل‌تر است در گوش آنها زمزمه می‌کرد و می‌خواند که چه بلایی بر سر اقتصاد کشور آوردند حقیقتاً خیلی وقت است که دیگر بورس به طور کلی از محوریت و موضوعیت داستان خارج شده و امروز موضوع کل اقتصاد مطرح است

این صدایی که از گزارش‌های ۱۲ ماهه و زیان سه ماهه آخر می‌شنوید صدای ناله‌های آخر مرگ صنایع است که ناقوس هشدار را به صدا درآورده و حالا با این شرایط و اتفاقات به نظر سیاستگذار دو راه دارد یا خود را به خریت و کریت بزند و این صدا را نشنود و صداهای بلندتر و فریادهای دردناک‌تر را در آینده بشنود و یا فرمان را بچرخاند …

امیدواریم حداقل اندک عاقلانی حول این دانشمندان وجود داشته باشد که اطلاعات این شرکت‌ها و اتفاقات را به اطلاع آنها برساند و این زنگ خطر را برای آنها با صدای بلندتری به صدا درآورد هرچند مگسانی که دور گوش آنها می چرخند همچنان بر مدار دلار زدایی و تفکرات اسکولانه و من دراوردی خود پیش می‌روند که نتیجه‌اش را امروز در صورت‌های مالی و فردا در شرایط کلان اقتصاد کشور خواهیم دید …

به هر حال امروز بازار تحت تاثیر جریانی از گزارش‌ها بود که اسم آن را زاگرس افکت می‌ذاریم

البته که این افت در بسیاری از صورت‌های مالی شرکت‌های ریز و درشت دیده می‌شد اما زاگرس و شاید هم  شبندر  را به عنوان نماد هایی  یان می‌کنیم که زمانی گل سرسبد شرکت های بازار بوده و امروز به چنین وضعیتی گرفتار شده که از اسم کوهی به نام زاگرس موشی به نام یک شرکت پتروشیمی باقی مانده است …

انتشار گزارش‌های ۱۲ ماهه همانطور که دیروز هم بیان شد یکی از مهم‌ترین رویدادهای این هفته است های قبل کمی خوش‌بین‌تر بودیم و می‌نوشتیم گزارش‌ها نمی‌توانند موج‌های قوی و بلند ایجاد کنند اما در جذاب کردن ریسک به ریوارد بازار موثرند و البته از آنطرف  هم از گزارش‌ها به عنوان چاقوی دو لبه یاد می‌کردیم اما انتشار بخش عمده‌ای از گزارش‌ها لبه تیغ این چاقو را روی گردن بازار گذاشت و دقیقاً آن روی سکه را برای بازار نمایان کرد روییی که فکر می‌کردیم با این شدت و با این وضعیت نباشد اما بدتر از آن چیزی که فکرش را می‌کردیم بود .

حالا درست در زمانی که نرخ بهره در سنگین‌ترین فشار تاریخی خود قرار دارد و با اعداد ۳۷و ۳۸ بازار را زمین گیر کرده گزارش‌ها مشت محکم دیگری به جنازه بیجان این بازار بود تا یک فاز فروش دیگر حالا به چشم بیاید و البته برخی معتقدند فروش روزهای قبل ناشی از اطلاعات نهانی برخی از ما بهتران بوده که ما امروز آن را روی تابلو دیده‌ایم …

گزارش‌هایی که منتشر می‌شود اثرات دوگانه‌ای در بازار دارد که یک اثر کوتاه مدت و یک اثر بلند مدت خواهد بود

که اتفاقاً اثر کوتاه مدت شاید سریعتر و دردش مقطعی باشد ولی  اثر بلند مدت ماندگارتر و دردناک‌تر است  . اثر کوتاه مدت این گزارش‌ها را در این چند روز روی تابلو خواهیم دید منفی برخی نمادها صف فروش‌ها که البته با توجه به اصلاحی که صورت گرفته خیلی غیر منطقی و عجیب اصلاح نخواهد کرد . البته امیدواریم …

اما اثر دوم

که اثر مخرب‌تر و منفی‌تری است اثری است که علاوه بر اینکه چشم انداز روشن سودآوری را از یک شرکت می‌گیرد و آن را به حاشیه می‌برد کلیت بازار را نیز تحت تاثیر قرار داده و این سیگنال را به بیرون و جریان پول بیرون می‌فرستد که ببینید اینجا همچنان جیب بری دولت برپاست و کسی هم فکر اصلاح نیست این موضوع تا دیروز در داد و فریاد سهامداران خود را نشان می‌داد امروز صورت‌های مالی هم به وضوح با بدترین شکل ممکن آن را نمایان می‌کند

از چنین بازاری چه انتظاری می‌توان داشت هیچ چیزش سر جای خود نیست و در این شرایط است که فشار فروش جو منفی را ایجاد می‌کند و البته به فروشنده‌ها نیز باید حق داد آنها با خود حساب می‌کنند مگر رفتار دولت تغییر کرده؟!  تا همین دیروز با سلام و صلوات لایحه مالیاتی را از سر بازار برداشتیم .رفتار دولت در مواجه با شرکت‌ها تغییری نکرده و او به این رفتار عجیب که در سه ماهه رخ داده وزن بیشتری می‌دهد و دقیقاً ماجرا از همین جا آغاز می‌شود که وقتی وزن بیشتری به جریان سودآوری در این سه ماهه داده شود همچنان جا برای فروش و عدم ارزندگی بازار را باز می‌گذارد

و حالا ما هی نمودار بکشیم هی ارزش بازارها را مقایسه کنیم…  جریان سودآوری چیز دیگری را نشان می‌دهد که البته بازنده اول این ماجرا سهامداران هستند اما بازنده بزرگتر در نهایت خود دولت و مردم و اقتصاد خواهند بود

به نظر آنچه در حال حاضر بازار را آزار خواهد داد این اثر دوم است که در بازار وجود دارد و او را به سمت پایین هل می‌دهد

راه حل چیست به نظر اولین و مهم ترین راه حل این است که همه بفهمند اینجا فضا بحرانی است و هر چه این موضوع دیرتر به وقوع برسد عمق ریزش بیشتر خواهد شد ..

تکلیف جریان پول چه می‌شود ؟!

جریان پول بخشی که در بیرون بازار ایستاده سجده شکر به جا می‌آورد که خدا را شکر هنوز از این دریای خون دوریم و بخشی که در دل بازار است ناامیدانه یا می‌فروشد و دل به اخزای  ۴۰ درصد می‌سپارد و یا سراغ گزینه‌های دیگری می‌رود

و اتفاقاً این گزینه‌ها شرکت‌های محدودی هستند که توانسته‌اند از این طوفان بلا و رشد عجیب بهای تمام شده و افت حاشیه سود جان سالم به در برده و فضای بهتری را داشته باشند اما اینکه امیدوار باشیم آنها با اتفاقات عجیب و طول موج‌های رشد بالا مواجه می‌شوند خیر اینطور نیست

و در نهایت بخشی از پول هم که مثل همیشه دنبال پروژه بازی و سهم چاق کردن می‌رود که هیچ سنخیتی با کارکرد اصلی بازار نخواهد داشت البته باز هم تکرار می‌کنیم این دقیقاً نتیجه کارنامه سیاستگذار در بازار است …

به هر حال همه موارد را گفتیم و انتشار گزارش‌های ۱۲ ماهه ادامه دارد به نظر آنچه مهم است این است که امیدواریم سیاستگذار پیام این گزارش‌ها را بگیرد و نه به فکر بازار سرمایه که به فکر اقتصاد کشور و شرکت‌های بزرگ آن باشد هرچند هیچ امیدی به چنین شرایط و عاقلانه‌تر شدن رفتارها وجود ندارد و حجم معاملات و شرایط بازار هم این را نشان می‌دهد…

واما حرف نهایی امروز …

به نظر مادیگر از فضای عادی و من بمیرم و تو  بمیری عبور کرده ایم … سازمان در جایگاهی که ایستاده باید مسیر خود را انتخاب کند یا در سمت سهامداران قرار میگیرد و می ماند و یا طبق رویه این مدت سمت دولت سر میخورد کسی انتظار ندارد کسی خود را اتش بکشد و تجمع کند به نظر سازمان بورس اگر خود این جمله حمایت از حقوق سهامداران را قبول دارد راهش را پیدا کند چیزی که تا به امروز رفته این بوده که همه بی تفاوت بودند ولی بهتر است تکلیف خود را  روشن کنید به واقع اگر نگاه سیاست گذار به اقتصاد این است خب بازار سرمایه برای چه میخواهید؟!

تعارف که نداریم تعطیل کنید تا تکلیفمان با سیستم های اقتصادی روشن شود . بازار سرمایه ویترین نمایشی اقتصاد نیست که روی آن را با اعداد رنگارنگ بزک کنید و آن پشت کثافت خانه ای از زدن جیب شرکت ها به راه بیاندازید . به واقع سازمان بورس اگر توانایی دفاع را ندارد تعطیل کند تا حداقل حاکمیت متوجه شود این موضوع تبعات رفتار اوست . حتی خود سهامداران هم به نظر باید به نشانه اعتراض چنین مواردی را داشته باشند مگر قرار است چه بلایی سر ما بیاورند و بازهم  سکوت  کنیم …

بتا سهم

#گزارش_بازار

سیاست گذار اقتصادی/سیاست گذار اقتصادی /سیاست گذار اقتصادی/سیاست گذار اقتصادی 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *