یکی از پرتلاطم ترین و پر هیجان ترین  روزهای اخیر را در بازار تجربه کردیم از ۵% مثبت  به ۵% منفی از صف خرید به  صف فروش ، فروش به هر قیمتی  و فریاد  بده  بره در بازار پیچیده  بود !! رنج های عجیب و غریب و خلاصه  بازاری که  به جای تحلیل باید به  پردازش سیستم معاملات  بپردازد و شرایط را  برای این  تجزیه و تحلیل کنیم که اصلا  این  قیمتی که  می بینیم  درست است  یا خیر ؟! این را  چند وقت پیش نوشتیم و هر چه جلوتر می رویم  انگار بیشتر به ان  میرسیم :

هر چه در این  بازار قیمت ها  بیشتر رشد کند و فضا  فعال تر و تعداد  فعالان بازار بیشتر بشود و در کنار این اشکالات سیستم معاملات برطرف نگردد ریسک سیستم معاملات به عنوان  یک عامل قوی اثر گذار در بازار ترسناک تر میشود . یادمان نرود سیستم معاملات در روزهایی که بازار وضعیت عادی را دارند این چنین  است در فضایی غیر عادی همه دنبال مقصر خواهند  بود …

باور کنید نمی شود  بازار امروز را تجزیه و تحلیل کرد  شاید اگر شرایط نرمال باشد این یک  اصلاح  منطقی و کوچک  ومعقول باشد ولی خرابی سیستم  شکل عجیب و غریبی به او میدهد که باور کردنش کمی سخت می شود .

ببینید ماجرا ساده است سیستم برای ۸ تا ۱۰ نهایت  ۱۰۰ هزار نفر برنامه ریزی شده حالا ۸۰۰ هزار نفر مشغول هستند و این اتفاق خاصی را برای بازار رقم زده است از سوی دیگر عدم معامله در بازار و در سود بودن سنگین برخی سهامداران ،شکاف قیمتی بین قیمت بنیادی و قیمت تابلو و خلاصه کنیم ترس از زیر آوار ماندن باعث این رویداد شده تا افرادی که قیمت را نمیبینند بخواهند سهم را به کمترین قیمت واگذار کنند و همین میشود که رنج کشی در بازار به دلیل خرابی سیستم آغاز میشود البته معتقدیم بخشی از عرضه های بازار امروز نیز به دلیل نزدیک بودن زمان تسویه اعتباری ها و شرایط خاص قانون جدید است که برخی را مجاب به فروش می کند.

اما یک نکته را در نظر داشته باشید نوع فروش ها در بازار امروز یک نکته ریز دارد و آن نکته این است که اگر بازار به هر دلیلی با شرایط خاصی مواجه شود امکان اینکه بتوان به نوعی با شرایط نرمال اقدام به فروش کرد تقریباً غیر ممکن است هیجان ناشی از فروش و اتفاقات آن در بازاری که هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده به این شکل است وای به روزی که شرایط طور دیگری شود و این یکی از بزرگترین ترس های ماست که البته خرابی سیستم نیز این ترس را هر روز بیشتر میکند …

اصل غافلگیری  را خیلی وقت  پیش در موردش صحبت  کرده  بودیم و یک باردیگر آن را  بیان میکنیم و شک نکنید از بیان آن هدف وجود دارد …  در ادبیات نظامی اصلی وجود دارد به نام اصل غافلگیری یعنی در زمانی که کسی فکرش را نمی کند غافلگیر شویم یا غافلگیر کنی !  به نظر روی این موضوع خیلی نباید فکر کرد ولی لازم است  بیان  شود …

اصل غافلگیری چیزی شبیه شهادت سردار سلیمانی است که  بازار ناگهان غافلگیر شد و در گرداب حوادث و اتفاقاتی قرار گرفت که تحلیل کردن آن سخت بود .  نمی توان از ترس این اصل غافلگیری خودکشی کرد آن قدر سهم نخرید که مبادا این که غافلگیر شویم  این  طرز فکر را  باید  پذیرفت ولی قبول کنید باعث عقب افتادگی از بازار خواهد شد البته  اگر فکر میکنید با این اصل شما در دارایی های خود  گرفتار می شوید  بهتر است  به ان  فکر کنید همان  بحث دارایی های سمی و غیر سمی را کنار اصل غافلگیری و این  سیستم عجیب بگذارید … البته  حالا  که هر روز سیستم معاملات ما  را غافلگیر میکند ولی جنس این دو  فرق میکند ولی کنار هم  قرار گرفتن  این دو چیزی شبیه  هم افزایی تی ان تی و بنزین است !!!!

اگر از ریز و جزیئیات این اتفاقی که میخواهم بیان کنم مطلع نبودم قطعا بیان نمیکردم . این موصوع کاملا واقعی است . دوستی تعریف میکرد که برای خرید باغی پای معامله نشست و خلاصه معامله انجام شد و بخشی از پول پرداخت و بخشی دیگر به ۱۰ روز بعد موکول شد . خریدار که یکی از بچه های بازار بود میگفت طوری حساب کرده بودم که جوری سهم بفروشم بتوانم از حداکثر مثبت ها استفاده کنم از همین رو دقیقا روز تاریخ چک وجه نقد از حساب کارگزاری به بانک واریز میشد . فروشنده ساعت ۹ صبح چک را بانک می برد و حساب خالی بود قطعا انتظار نداشت ، به خریدار زنگ میزند و خریدار هم میگوید تا ساعاتی دیگر پول به حساب واریز می شود .

خریدار و فروشنده غریبه نبودند و خلاصه فروشنده باغ در همان بانک کمی می نشیندتا پل برسد … او ۱۰ روز پیش باغ را فروخته ریالی که گرفته امروز در مقابل دلار افت کرده و سایر دارایی ها نیز انگار با دلار ثانیه ای کنتور می اندازد ! روی موبایل اس ام اسی را می نویسد برای خریدار ارسال میکند که عزیز دل اگر پول چک را نداری من همین امروز مبلغ پیش پرداخت را به حساب شما واریز میکنم و معامله را فسخ کنیم من راضی ام شما هم راضی باش !!! جریمه هم نمی گیرم !!

این چه حسی ست ؟ هر وقت این حس را تجزیه و تحلیل کردید به نظر می شود تجزیه و تحلیل بازار را نیز تا حدودی پیش برد . این که هیچ چیز قیمت با ثباتی ندارد در همه بازارها از جمله بازار سرمایه وجود داشته و این خود باعث و بانی عاملی شده که جنون خرید را در بازار رقم بزند . اگر ان پیرمرد ۷۰ ساله فروشنده باغ پولش را برداشته و از ترس کاهش دل به بازار سرمایه بزند تعجب نکنید … شاید خیلی ها در بازار دنبال دلایل رشدو قیمت ها و تحلیل و … می روند ولی به نظر انچه باید تحلیل شود و در واقع پیش بینی گردد این جنون پول است . جنون مغبون بودن فروشنده ها !

و البته شاید دقیقا پایان بازی وقتی باشد که این حس فروکش کند ولی در حال حاضر با این نرخ دلار قطعا پایان بازی نیست …
بگذریم سراغ بازار برویم که امروز و همین حالا که می نویسیم دلار از ۲۱ گذشته و سکه هم ۱۰ میلیون تومان شده است !! نمیدانیم خیلی دوست داشتیم حرف های بیشتری بزنیم ولی برای همین چندرغاز مطلب دادگاه و پاسگاه داریم چه برسد به انتقادات بیشتر …

بتاسهم