تکیه برتوافق ؟!
امروز از ان روزهایی بود که مثبتش خوشمزه بود … خوشمزه و کمی غیرمنتظره و صد البته امیدبخش … امیدواریم این امیدواری با تکرار همراه باشد. آخرین روز از دهه فجر به پایان رسید تا هفته ای پر از حرف و حدیث و کار های ناممکن ممکن شود… بازار امروز را اگر بخواهیم در ادامه حرف های دیروز تجزیه و تحلیل کنیم باید گفت که بسیاری از عرضه های دیروز ناامید شده و دوباره به بازار بدبین شده بودند اما حرکت امروز یک نوید و اتفاق امیدوارکننده بود به خصوص اینکه این اتفاق از منفی به مثبت ها رخ داد و به نوعی نشاندهنده قدرت و افزایش توان خرید و امید در بازار بود البته همچنان موج تردید در معاملات دیده میشود که در ادامه دلیل آن را توضیح میدهیم …
ولی در هر صورت به نوعی اکثر معاملات در دو گروه بانک و خودرو متمرکز است اما همچنان میتوان به بازار امیدوار بود اما در میان تمام این اتفاقات یک نکته وجود دارد که شاید کمی بیشتر افراد را به فکر فرو میبرد این نکته ناشی از این است که برخی افراد از روز اول گفتند که این موج فقط تا ۲۲ بهمن است و خلاص !!!
اگر ذهن غالب بازار به این فکر کند که موج این ۲ هفته خوب بازار ناشی از حمایت های مصنوعی پشت صحنه بوده و احتمالاً بعد از ۲۲ بهمن این فشار خرید و حمایت کمتر خواهد شد به نوعی ترس از عدم ادامه و رشد فعلی بازار است که منجر به ضعف معاملاتی و شرایط سخت احتمالی میشود این به نظر تنها نکته ای است که حال حاضر ذهن فعالان بازار را درگیر کرده و البته در هفته آتی تقریبادر نهایت تغییر و تحولات بازار آن را نشان میدهد…
به نظر این نگرانی می تواند در هفته آتی تا حدودی برطرف شود و شرایط بهتری را برای بازار رقم بزند اما بسیار جالب است که در بازار میبینیم نوع نگاه خریداران و فعالان در بازار بیشتر روی صنعت بانک وخودرو متمرکز است که به آینده و چشم انداز برجام گرفته شده این اتفاق هم خوب است و هم بد خوب و بد آن را سعی کردیم در این چند روز در مورد برجام صحبت کنیم اما گره زدن بخش عمدهای از بازار به یک رویداد سیاسی به یک رویداد خاص می تواند کمی پر ریسک باشد.
تجربه سالهای قبل را در مورد این موضوع کمی خاص است و فقط باید کمی مراقب بود و تند پیش نرفت و اما بخش دیگری از اثرات برجام و توافق …
طی چند روز گذشته در مورد اثرات برجام و به نوعی تاثیرات ملموس آن در بازار پرداختیم امروز به یکی از مهم ترین و پر چالش ترین اتفاقات این حوزه می پردازیم که همین چند ماه خود را در بودجه نشان داد و اثرات آن به خوبی ملموس بود و آن عبارت است از رابطه دولت و شرکت های بورسی و اقتصادی …
تا قبل از تحریم ها معمولاً دولت شکل منطقی دریافت هزینه از شرکتهای مختلف و صنایع را در پیش می گرفت با شروع تحریم ها و کسری بودجه چشم دولت به جیب این شرکت ها افتاد و دست و دلش لرزید و دهانش آب افتاد و حساب پرپول آنها او را وسوسه کرده تا این طور به دریای سودآوری آنها چنگ بزند به طوری که در سال ۱۴۰۱ تقریباً دولت عدد عجیب و غریبی را از درآمد ناشی از گاز و برق و مالیات و بسیاری از این موارد از جیب این شرکتها برداشت میکند که البته تازه برای همین هم بازار حسابی جنگیده است.
این ذات دولت است و دولت بی پول شبیه زنگی مستی است که تیغ به دست گرفته و قطعاً منطقی رفتار نخواهد کرد اما وقتی جیب دولت با دلارهای نفتی پر باشد حداقل اندکی رفتار معقول و منطقی تری را با شرکتها خواهد داشت نکته بعد رابطه دولت با صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای شبه دولتی و یا عمومی غیر دولتی است که زیر لایه های پنهان این شرکتها اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که از چشم بازار به دور مانده.
تا قبل از اعمال تحریم ها شرکت ها عمدتا با سود سهامی که به دست میآوردند دوباره سرمایهگذاری کرده و به هرحال چرخ این بازار و صنعت و این چرخه سرمایه گذاری را می چرخاندند اما با افزایش تحریمها فشار دولت به این سازمانها و ارگانها و نهادها برای خودگردانی و به نوعی جبران کاهش درآمد به واسطه دریافت سود سهام شدت گرفته طوریکه دولت اکثر این شرکت ها را مجبور کرد سود سهام بیشتری پرداخت کنند تا حق دولت در پرداخت ها کمتر شود
بی شک ادامه این چرخه این مجموعه ها را تهی کرده و سرمایهگذاری را به حالت صفر بر می گرداند و افزایش درآمدهای دولت می تواند این جنبه از سرمایهگذاری را در این شرکت های شبه دولتی تقویت نماید اینها همه اتفاقاتی است که این روزها زیر پوست بازار رخ داده و بسیاری به آن بی توجه اند.
بسیاری که از کمبود پول و جریان پول در بازار گلایه می کنند باید گفت که اینها همان نتایج نبود پول در بازار است که به این شکل خود را نشان داده … دولت شبیه داوود هزینه است که انگار همه هزینهها برای او میشود و چیزی گیر بازار و سهامداران و شرکتها و توسعه آنها نمی آید…
به واقع نمی تواند پس از توافق از اثرات احتمالی مثبت پر بودن جیب دولت از درآمدهای نفتی و کاهش فشار بر این شرکت ها غافل بود
درست در همین نقطه به این موضوع اشاره می کنیم که چند روزی است نقل محافل بازار شده و ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده و آن هم مشارکت شرکتهای بزرگی نظیر فولاد و فملی و برخی شرکتهای پالایشی و پتروشیمی در طرحهای خاص است و بسیاری حتی انتقاد میکردند که چرا باید فولاد مثلا در طرح های گازی سرمایهگذاری کند ببینید به طور کلی بحث سرمایه گذاری از دید ما جذاب است در جایی که ما مزیت داریم موضوع جذاب تر می شود.
حتی فولاد مبارکه اگر سرمایه گذاری در مسیر درست را انجام داده باشد میتواند منفعت آن را در سالهای آتی ببرد اما مشکل آنجاست که دولت از این شرکتها به عنوان ابزار استفاده می کند و تجربه تلخ مپنا و حتی نیروگاه های این شرکت ها پیش روی ماست که مثلاً فولاد مبارکه و یا چند شرکت بزرگ دیگر هزینه کردند و نیروگاه ایجاد کردند تا به وقت کمبود و نیاز از آن استفاده کنند اما آن وقت موعود که رسید دولت پا روی گردن آنها گذاشت که برق را باید به چرخه خانگی تزریق کنید.
این درست آن نقطه افتراق و اختلاف است که بسیاری معتقدند نوع عملیات و درگیری شرکتها در این طرح ها بیشتر استفاده از جیب این شرکتها برای جبران کسری و کم کاری دولت است امیدوارم توضیحات قانع کننده برای این موضوع وجود داشته باشد ولی در کل اصل سرمایه گذاری این مجموعه ها اصل درستی ایست و آینده این شرکت ها را تضمین می کند اما نحوه برداشت و بهرهبرداری و سودآوری برای این شرکت ها و رابطه آنها با دولت اینجا مهمتر است و باید جوری پیش رفت که تجربیات تلخ قبل تکرار نشود.
بتا سهم
عرضه عرضه عرضه عرضه عرضه عرضه عرضه عرضه عرضه