۱- نود و نه درصد مردم دو دسته اند یا به شدت کل نگر هستند یا به شدت جزء نگر:

این دو دسته افراد هر کدام به شکلی در ثروتمند شدن با مشکل مواجه هستند با تفکر ” کل نگر” نمی توان پول درآورد، با تفکرات استادان دانشگاه که در ۹۹ درصد موارد” کل نگرند ” و افکار آنها فاقد جزئیات در عمل است نمی توان پول در آورد و بازاریان نیز به شدت جزء نگرند و ریسکی فکر نمی کنند و معمولا خوب پول در می آورند و با ریسک های سیستمی مثل ریسک ” افزایش نرخ ارز متناسب با اختلاف تورم ایران با خارج از کشور ” هر ۵ سال یکبار بخشی مهم از آن را از دست می دهند راه ثروتمند شدن ترکیب ” کل نگر بودن و جزء نگر بودن” است کسی در بازار موفق میشود که هم کل نگر باشد و هم جزء نگر(باید هم دانشگاهی فکر کرد و هم کف بازاری )

۲- ده ریسک در اقتصاد ایران وجود دارد…

که به سادگی اگر کسی با همین فرمان موجود پیش برود اگر از ده ریسک ۶ ریسک فعال شود به سادگی ثروت اش یک سوم میشود در این حوزه باید تفکر ” ریسک سیستمی ” داشت، داشتن تفکر ” ریسک سیستمی” یعنی تفکر ” کل نگر ” داشتن ، اما اگر کسی تفکر ” جزئی محور متعارض پایه ” نداشته باشد با تفکرات کلی، نمیشود پول در آورد، خلاصه مطلب این است که فقط با تفکر “جزئی محور متعارض پایه ” میشود پول بدست آورد اما با تفکر ” کل محور ” میشود پول را حفظ کرد

۳- ” جزئی نگر بودن ” ده ويژگی دارد که…

هر ده ويژگی در مقالات آینده به مرور تشریح میشود اما اینجا یک مورد از ” جزئی محور متعارض پایه ” بودن تشریح میشود ” جزئی محور متعارض پایه ” بودن به این معناست که شما در هر تصمیم حداقل به دو نکته متعارض هم توجه کنید ، توجه کنید دو جمله متعارض هم و نه دو جمله تائید کننده یکدیگر

۴- مثال :

یک اقتصاد دان در دی ماه ۱۳۹۱ که دلار ۳۶۰۰ تومان بود نوشت : نرخ ارز اگر یارانه انرژی حذف شود و نقدینگی نیز ثابت بماند به ۱۵۰۰ تومان کاهش می دهد ، نقدینگی در دی ماه ۱۳۹۱ بالغ بر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بود و اکنون نزدیک به پنج برابر آن است نقدینگی اکنون ۱۹۰۰ هزار میلیارد تومان است و دولت هم ۸۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه انرژی به مردم می دهد و پول آن را دریافت نمی کند ، آن نویسنده نوشت اگر نقدینگی ثابت بماند یعنی ۵ برابر نشود و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه انرژی پرداخت نشود دلار ۳۶۰۰ تومان میشود ۱۵۰۰ تومان ، اما هیچ کدام از آن دو شرط اتفاق نیفتاده است لذا دلار نباید ۱۵۰۰ تومان شده باشد به دفعات این نویسنده مورد نقد قرار گرفته که پیش بینی او اشتباه بوده است در حالیکه به این دو گزاره متعارض توجه نمیشود

۵- تعدادی از مردم فقط معادله یک مجهولی را می توانند حل کنند و وقتی پول درآوردن مستلزم حل معادله دو مجهولی شد کم می آورند

۶- پال کروگمن برند جایزه نوبل در اقتصاد می نویسد :

فرق آدم ثروتمند و فقیر از جمله در این نکته است که آدم ثروتمند در پول درآوردن معادله دو مجهولی را حل می کند و آدم فقیر فقط می تواند در رشته هائی که یک مجهولی است پول در آورد

۷- آدم فقیر که نمی تواند معادله دو مجهولی را حل کند معادله دو مجهولی را به معادله یک مجهولی در ذهن خود تبدیل می کند:

تا بفهمد مثلا می گوید این اقتصاددان گفته است دلار میشود ۱۵۰۰ تومان بدون توجه به دو فرضی که ۱۵۰۰ تومان شدن را مشروط می کرد

۸- انتقادات به مطالب کانال دسته بندی شد:

۵۱ درصد انتقادات به مطالب کانال مواردی بود که بحث سه مجهولی یا دو مجهولی در ذهن مخاطب به یک مجهول تقلیل یافته و بعد مخاطب ، معترض نتیجه گیری شده بود یعنی با چیزی مخالفت می کنند که ما هم با آن مخالفیم ، شدت واکنش ها نسبت به مطالب سه مجهولی یا دو مجهلولی کانال در حدی است که تیم تحقیقاتی با ترس و لرز از گزاره های سه مجهولی استفاده می کنند محمد حسین ادیب با تاکید از تیم تحقیقاتی درخواست کرد نظر به اینکه ۶۰ درصد مقالات کانال ۵ مجهولی است و اگر کانال بخواهد بر اساس نقطه نظر کسانی که همه فروض یک مقاله را حذف می کنند و با نتیجه مخالفت می کنند به تولید محتوا بپردازد ، کیفیت فدا میشود به شیوه خود ادامه دهند و ابائی از این دسته انتقادات نداشته باشند

۹- تفکر ” جزئی محور متعارض پایه ” داشته باشید تا ثروتمند شوید

نگرانی آنجاست که خواننده ای که در تحلیل مقالات کانال ، ” فروض متعارض مقاله ” را حذف می کند و با نتیجه گیری مخالفت می کند در بیزینس خود هم همین گونه عمل کند فقط با توجه به تعارضات است که میشود پول در آورد.

منبع: تیم تحقیق محمد حسین ادیب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *