یک زمانی بود، پس از جنگ برخی افراد که اندکی دانش مالی داشتند، این بورس را مجددا راه اندازی کردند و طبعا کل بازار سهام خودشان بودند. خدا و کدخدا و رعیت خودشان بودند…

یک زمانی شد دهه سازندگی و بعد ازان اوایل دهه ۸۰ که جمع بزرگتری در بازار حضور یافتند که بر اساس تجربه و شناختی که از نحوه معاملات و مدل نوسانات بازار داشتند، اقدام به خرید و فروش می کردند و در واقع همان ها تنها گروه از فعالان بازار محسوب می شدند. بورس مثبت بود، منفی بود، مشکل داشت یا نداشت، صدایشان به جایی نمی رسید.

این بازار عمق نداشت، جمعی محدود بودند که در ابتدا خرید و فروش هایشان روی کاغذ نوشته می شد اما در اواخر دهه ۸۰ گروهی وارد بازار شدند. این ها جوان بودند، دانش آموخته مالی بودند، خیلی هایشان اولین فارغ التحصیل های رشته مالی بودند. این ها تجربه نداشتند اما بازار را از یک زاویه دیگر می دیدند که با استفاده از ابزارها و زیرساخت های جدید می شد، این بازار را توسعه داد اما قدیمی ها که عمدتا بر اساس تجربه بر این بازار مسلط بودند، این بازار را مدیریت می کردند اما زمانه مجالشان نداد و در واقع مدیریت به دست جوانان دانش آموخته افتاد که این ها ابزارها و مدل ها و روش ها را به بازار تزریق کردند و بازار عمق گرفت.

در اواخر دهه ۷۰ تمامی فعالان بورس هم دیگر را می شناختند! اواخر دهه ۸۰ ارتباطات از طریق وبلاگ ها با یک تغییر مهم مواجه شد، قدیمی ها، این جدیدی ها را درک نمی کردند…

امروز رسیده ایم به اواخر دهه ۹۰! می رویم به قرن جدید! این جدیدی ها ما را درک نمی کنند، یک زمانی فعالان زیر ۱۰۰۰ نفر بودند، اوایل همین دهه ۲۰هزار نفر شدند، امروز ۱٫۲میلیون نفر هستند.

مدل معاملات در دهه ۷۰ را، ورودی های جدید شکستند اما چون کدخدای بازار قدیمی ها بودند، همیشه تصور می کردند که ورودی جدید ها در اشتباهند.

امروز ما حکم همان دهه ۷۰ را داریم، یک سری جدیدی ها آمده اند! دست چرخیده، یک جور دیگری حکم می کنند. ما بر اساس دانش خودمان می گوییم اینجا، آنجا، خلاصه همه جا سقف است اما آن ها مدام کشور گشایی می کنند. آغاز دهه ۹۰ برابر شد با تغییر مدیریت در نهادهای مالی! سن بالاها که قدیمی بودند، کار را به دست جوان های مالی خوانده سپردند!

این بازار همان قدر امروز برای فعالان با تجربه حیرت آور است، که احتمالا برای فعالان دهه ۷۰ عجیب بود! آنها که روی کاغذ معاملات روزانه را می نوشتند، نمی توانستند ثبت سیستمی معاملات را بپذیرند چه رسد که کانال های VIP که سیگنال می دهند!

به نظرم این بازار تغییر کرده، امروز ما آن ۲۰-۳۰ هزار نفر ابتدای دهه ۹۰ نیستیم که خودمان خدا و کدخدا باشیم، امروز که به سال ۹۹ نزدیک می شویم، ۱٫۲ میلیون نفریم! این ها اصلا مارا نمی شناسند که بخواهند بر اساس مدل فکری ما ترید کنند، این ها امروز معلوم نیست چرا می فروشند، فردا هم معلوم نیست چرا خرید می کنند، کلا مبنای کارشان معلوم نیست اما نمی توان گفت در اشتباه هستند، شاید ما در اشتباه باشیم.

مخلص کلام

فرض کنید ۵۰۰هزار نفر را برده اید استادیوم آزادی! بعد با خودتان می گویید خوب اینجا که ظرفیت ندارد، پس برگردید بیرون از استادیوم اما نکته این است که ۵۰۰هزار نفر بیرون هم نمی توانند بروند!

یعنی اینطور بگویم که این ۱٫۲ میلیون نفری که الان در بازار هستند، با پای خودشان آمده اند اما هیچ وقت نمی توانند بیرون بروند، حتی اگر از فردا صف فروش بزنند تا قیمت سهام به صفر برسد باز هم این جمعیت نمی تواند خارج شود لذا مثل بازار مسکن که تقاضا از عرضه بیشتر است و زمینی نیست که روی آن بسازند، امروز متقاضی هست اما شرکت جدیدی در ابعاد مبارکه، غدیر، شپنا اساسا در اقتصاد نداریم که به این ها بفروشیم لذا این ۱٫۲ میلیون نفر برای همیشه در بورس می مانند و برخلاف گذشته که می آمدند ۲-۳ ماهی ترید می کردند و بعد با سود یا ضرر کلا خارج می شدند، اینبار مهمان این بازار هستند.

طبق یک محاسبه که مستند به اطلاعات واقعی است، ورودی جدید ها ۹ برابر ما قدرت دارند ضمن اینکه آن ها مارا نمی شناسند و مالی خوانده هم نیستند لذا سعی نکنیم گذشته را به آینده تعمیم دهیم، چون بازار پویا است و این بازار فعلی، آن بازار قدیم نیست.

ولید هلالات

تحلیل شرکت های بورس اوراق بهادار را در گزارش بازار بخوانید.

کانال تلگرام: https://t.me/farabibourse

ما را در آپارات دنبال کنید: http://www.aparat.com/kargozari.org

خرید و فروش آنلاین سکه و طلا : https://kargozari.org/2018/05/25/gold

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *