افسردگی بعد کدال !

آهنگی بود که میخواند پشت سر جهنمه، رو به رو قتلگاه آدمه … انگار حکایت بازار ما شده که نه میتواند روبه جلو برود و نه برگردد ! این چند وقت همیشه در همین پوزیشن بوده !!!! قدیم ترها به اعتبار و ابروی نمایشگاه چند روزی بازار را مثبت میکردند ولی دیگر کار ازاین حرف ها هم گذشته است.

همه افسردگی بعد زایمان را مطرح میکنند ما هم دلخوش بودیم که بعد کدال و گزارش های ماهانه بازار بتواند نفس کشیده و کمی به این گزارش ها وزن بدهد ولی نشد و نشد و این رفتار بازار افسردگی بعد از کدال را رقم زد که درد و غمش انگار سنگین تر از افسردگی بعداز تولد است !! باز آنها دلخوشی چیزی متولد شده و بقیه شادند … اینجا انگار کسانی که بازار را قربانی کرده اند فقط لبخند می زنند و بقیه حال روز روشنی دارند …

اما سوال بسیاری حالا این شده که بعد از انتشار صورت‌های مالی میان دوره‌ای که اتفاقاً صورتهای مالی بسیار خوب و جالبی بوده و واکنش بازار را رقم نزد و چیزی رخ نداد ! حالا تکیه گاه بازار چه میتواند باشد ؟! بازار شبیه بازیگری شده که برگ های برنده خود را یکی یکی رو کرده و هیچ تغییری در بازی ایجاد نشده است ! این حس ناامیدی از خود وضعیت فعلی خطرناک تر است و می توانند موج های بعدی عرضه در بازار را رقم بزند( کسانی که میخواهید به بازار کمک کنید روی این جمله بسیار فکر کنید )

بسیاری از کسانی که منتظر این رویدادها و اتفاقات بودند با خود می گفتند گزارش ها وضعیت را بهبود می بخشد وقتی نبخشید طبیعی است ناامیدی و یاس بیشتر می شود و فشار فروش افزایش خواهد یافت این اتفاق کوچکی نیست و باید به آن توجه ویژه داشت به نظر بازار هنوز برگ های شاید قوی را برای تغییر روند دارد برگهای نظیر سر عقل آمدن دولت در شوک به بازار ،پرهیز از قیمت گذاری دستوری ،افزایش نرخ دلار نیما و شاید معاملات بلوک خودرویی که امروز زمزمه‌های آن بیشتر شد ، شاید بازهم میگوییم شاید این موارد برگ های برنده بعدی بازار باشند.

اما به واقع بازار برای کنده شدن از این فضا به یک شوک قوی احتیاج داشته که هنوز این شوک به بازار وارد نشده کم و کیف آن را نمی دانیم اما می دانیم که به یک شوک نیاز داریم و احساس می کنیم این شوک باید درست از جایی زده شود که ضربه را خورده یعنی دولت … بازار از تصمیمات دولت سر خورده است و شوک کمک به بازار باید از همین ناحیه به بازار وارد شود…

اما برای تکمیل مطالب بالا وقتی در این چند روز گزارش برخی شرکت ها را میخواندیم نکات ریز و درشت جالبی را می دیدیم … پس از انتشار گزارش های سه ماهه گزارش چند صنعت برای ما جالب و مهم بود و یک نکته بسیار خاصی را گزارش این صنایع نشان می‌دهد گزارش به طور خاص صنعت لوازم خانگی، شوینده ،خودرو ، تایر و حتی برخی فولادی ها به خوبی نشان می داد که تصمیم گیری های دولت و قیمت گذاری دستوری و فشار وزارت صمت و سیاست های اشتباه بر این صنایع چه تاثیرات مخربی در صورت سود و زیان آنها گذاشته و آنها را دچار ضرر و زیان کرده است

اصلا فرض کنیم این شرکت ها بورسی هم نبودند و قرار بود شرکتهای دولتی باشند به نظر شما یک مجموعه تا کی می تواند بر مسیر و مدار زیان حرکت کند و پایدار بماند و بازهم تولید کند … گاهی اوقات با خود فکر می کنیم همین درک کوچک را هم سیستم دولتی از اداره شرکتها و نظام قیمت گذاری ندارد و همین باعث بروز چنین اتفاقاتی در وضعیت شرکت ها شده و حالا شما در نظر بگیرید شخصی که حتی کوچکترین درکی از فضای شرکت ها و شرکت داری ندارد چطور می تواند قیمت گذاری کند !!!

و از آن بدتر چطور می تواند متولی جایی به نام بورس کالا باشد !!فقط کافی است همین صورتهای مالی چند صنعت را نگاه کنید تا متوجه شوید که عمق فاجعه دولت در نظام قیمت‌گذاری و اقتصاد دستوری کجاست البته در سایر صنایع نیز رد پای قیمت‌گذاری دستوری واضح و آشکار روشن است اما شکل آن طوری است که فعلا (تاکید میکنیم فعلا ) در لابلای گزارش های فعلی و جریان سود و زیان ناشی از تحولات مختلف پنهان شده است وگرنه ناکارآمدی دولت در این موضوع به خوبی روشن است و جای هیچ تردیدی وجود ندارد

و بحث چالشی این روزها یعنی نرخ سود … که خیلی ها امروز این وضعیت بازار را ناشی از ان میدانند …

بار دیگر با افزایش نرخ سود گمانه زنی ها در مورد اتفاقات و اثرات موضوع بالا گرفته است روز های قبل در مورد اثرات واقعی این موضوع صحبت کردیم که بله پول های بزرگ را نمک گیر خواهد کرد . اما با تورم فعلی نرخ سود ۲۱ و ۲۲ و ۲۴ شاید خیلی فرقی نداشته باشد اما افزایش نرخ سود آلارم و سیگنال خطرناکی از سوی سیاستگذار به بازار است که می‌تواند چالش های متعددی را برای او به وجود آورد و اوضاع را جور دیگری تغییر دهد…

دو موضوع این میان وجود دارد یک این که این وضعیت تا کجا پیش خواهد رفت ؟! طبق آن چیزی که شنیده شده نرخ سود تا زمانی که روند تورم ماهانه به کمتر از ۳ درصد نرسد ادامه خواهد داشت و احتمالاً تا سقف ۲۴ هم ممکن است پیشروی داشته باشد همین حالا نیز برخی بانک های مسئله دار این نرخ را پیشنهاد می‌دهند اما موضوع دوم این است که آیا واقعاً نرخ سود و رشد آن می تواند کمکی به کاهش تورم کند ؟

این موضوع بارها و بارها توسط سیاستگذاران فعلی و قبلی در این چندین چند سال تست شده !! و نتایج گهر بارررر آن روشن !! عزیزان وقتی دولتی داریم که مدام کسری بودجه در دل خود تولید می‌کند و در ساختار غلط بانکی و تورم انتظاری قرار گرفته ،این افزایش نرخ سود چه ابزاری می تواند باشد ؟! جز دامن زدن به مشکلات در آینده و خفه کردن مشکلات در کوتاه مدت و سرکوب سایر بازارها کارکرد دیگری هم دارد ؟!

این سیاست غلط است که بارها و بارها شاهد آن بودیم و نتیجه جز تشدید تورم و موکول کردن فمر تورم به زمان دیگر و سرکوب بازارها چیزی نداشته … تا وقتی تورم انتظاری ناشی از تحریم و دلار و عدم فروش نفت و کارایی های ناشی از تحریم و دولتی بودن سیستم وجود دارد کسی حاضر نیست آن را بپذیرد افزایش نرخ سود بیشتر ابزاری نمایشی کوتاه مدت در جهت کنترل خواهد بود و اتفاقا معتقدیم این فنر را جمع و جایی پرش ان را بیشتر میکند … اگر میخواهید یک باردیگر این سریال را شبیه مختار ببینید کافی روزهای دولت اول روحانی را کمی مرور کنید و بعد ببینید چه بلایی سر دلار و اقتصاد امد …

بگذریم و حرف آخر را بزنیم و برویم …

به نظر به جایی رسیدیم که باید تصمیم بگیریم چه میخواهیم و چه باید بکنیم . یک راه این است که همینطور بنشینیم و صبر کنیم تا خبری از راه برسد و تغییری ایجاد شود و دولت سرعقل بیاید که تازه اگر بیاید و از برخی مواضع خود عقب نشینی کند و جیب بازار را کمتر بزنند و یا توافق شود و … فکر میکنیم اگر به این امید باشیم احتمالا دوباره اخر مهر و ابان باید بنشینیم و برای مرثیه بودجه دولت و نرخ ها چک و چونه بنیم و تازه اخر آن سباقر گیر سهامداران بیاید و قاعده شصت شصف دولت و سهامداران تکرار شود

راه دیگر این است که تعارف را باید کنار گذاشت و باید برای منافع بازار جنگید و تلاش کرد … از این شرکت ها و مدیران آنها که دو دستی به میز خود چسبیده اند ابی گرم نمی شود و به آنها امیدی نیست و باید سهامداران و سازمان بورس و … برای نجات این بازار تلاش کنند منعطف بودن و منفعل بودن به نظر خیلی دیگر جواب نمیدهد و نتیجه ان این شده که هر روز یک بلا سر بازار می اید … به نظر باید جنگید..

باید برای منافع سهامداران تلاش کرد و ایستاد . هیچ کسی هم نمیگوید چیزی بیش از حق بگیریم . باور کنید هر جایی سهامداران حرف بزنند چیزی جز منطق اقتصادی نیست و درخواست های طرف مقابل بی منطقی تمام عیار است و حرف سهامدار هم همین است این بی منطقی از جیب سهامداران نباید پرداخت شود

و باز تکرار میکنیم …

با اصالت ترین نوع دارایی که سهام باشد را سهامداران به دلیل بازی و رفتار بد دولت با صنایع و شرکت ها و شرایط به وجود آمده و ابهامات آن می فروشند و تبدیل به انواع سفته بازانه ترین نوع دارایی میکنند …

صندوق های امانات بانک ها پر از انواع دلار و سکه …

این حاصل سیاست های فعلی است که بی اعتمادی را بین فعالان اقتصادی رقم زده و موجب این نوع رفتار شده است …

به واقع امروز حرفی برای گفتن نیست نمیدانیم چه بگوییم خستگی خواندن و تحلیل این همه گزارش هر رز در تن ما میماند و نمیرود …

به قول شاعر …

برای گفتن من شعر هم به گل مانده،

نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده

صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا

به به پیش درد عظیم دلم خجل مانده …

بتا سهم

#گزارش_بازار

 

 

کدال  کدال  کدال  کدال  کدال  کدال  کدال  کدال  کدال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *