گزارش بازارامروز سه شنبه ۳ دی ۱۴۰۲
شوت توپ خوراک !
امروز در حالی بازار را آغاز کردیم که با دو خبر و دو تحول مهم بازار را آغاز کردیم و خنده روی لب بازار بود اول احتمال برگشت نرخ خوراک و دوم احتمال تجدید ارزیابی و قانون شدن و خبرهای آن … با این دو خبر بازار حال و هوای بهتری گرفت ولی بعد دوباره با خبرهای منفی و بازگشایی ضعیف خودرو و شپنا و … فشار فروش ایجاد شد …
البته ذکر این نکته ضروری است که این تحولات بر بستر ۲ رویداد رخ داده که باعث شده شرایط حتی با وجود تکذیب ها کمی احتیاط کند و کمتر بریزد. آن دو هم این است که بازااصلاح سنگین و خانمان برانداز و جانسوزی رااخیر داشته که قیمتها را به سطوح عجیب و بی سابقه ای رساند و فضای متفاوتی را رقم زده بود و رویداد دوم گزارشهای میان دورهای و ماهانهای است که در کدال نشسته و نشان میدهد شرکتها از نظر بنیادی و سودسازی در مقایسه با قیمت در نقاط بسیار خوب و جالبی قرار دارند.البته دوباره بدبینی ها به تصمیمات و خوراک بازی کار بازار را سخت کرده است
روزهای گذشته نیز در مورد فضای این چنینی بازار صحبت کردیم و عرض کردیم اگر شوکهایی به بازار وارد نشود بازار دچار فرسایش خواهد شد روی این موضوع تاکید کردیم که شوکها میتواند چه موارد و چه جنسی داشته باشد که به نظر تععین تکلیف نرخ خوراک و احتمال اصلاح آن با وجود تمام این حرف ها و همچنین شرایط خاص و ویژه قانونگذاری اخیر در مورد تجدید ارزیابی داراییها دو اتفاقی است که در قالب شوک به بازار مطرح شده و میتواند فضای بازار را کمی زنده تر کند
و باز بر همین مبنا بود که دیروز تاکید موکد و چند باره داشتیم که تحلیلگران و سهامداران بهتر است از فرصت و انتشار گزارشها استفاده کرده و به دنبال سهمهای خوب و منطقی و جذاب بازار بروند که در دوران برگشت این دسته سهمها که گزارشهای خوبی داشته و در قیمتهای جذاب قرار گرفتهاند میتواند فرصتهای خوب بازار بوده و بازدهی سریعی در بازار داشته باشند
دیشب که به صحبتهای پورابراهیمی گوش میدادیم و امروز هم که دانشمندان دولت حرف میزدند یک نکته بیش از هر چیز در ذهن ما شکل گرفت و آن همین است که حاکمیت و نماینده آن دولت به هیچ وجه و با هیچ دست فرمانی با ساختار بازار سرمایه آشنا نیست و دولت از کارکردهای بازار سرمایه به کلی بیاطلاع است که صد البته از سر نادانی خود اوست.
این موضوع از ابتدای دولت بارها و بارها در همین گزارش بازار بیان شد که مثلاً حداقل کسانی در سازمان بورس، در وزارت اقتصاد برنامه دقیق و مدونی را بنویسند و پیش روی دولت بگذارند که اگر این سلسله اتفاقات را انجام دهیم میتوانی این مزیتها و برداشتها را هم داشته باشیم و شاید برای چند صدمین بار تکرار میکنیم که این مسیری است که ما اختراع نکردهایم چرخی است که مخترعین ایرانی به ذهنشان نرسیده این چرخ را سالها قبل اقتصاد دنیا پیش برده و استفاده کرده و مزیتش را برده حالا شما فقط نظاره گر آن هستید
یکی پیدا شود و در گوش این پادشاه بگوید که لخت است فکر میکند لباس برتن دارد!! یکی در گوش این دانشمندان بگوید راهی ک میروید اشتباه است. با رونق بازار سرمایه دولت میتواند تامین مالی بزرگی از این بازار کند ،شرکتهای قوی دولتی را راهی بازار نماید شفافیت را گسترش دهد به افزایش درآمد و مالیات از این طریق فکر کند. شرکتهای ریز و درشت و پروژه را در قالب بازار اولیه پیش ببرد و بسیاری از اتفاقات دیگر اما به واقع نمیدانیم چه دست و چه تصمیمی است که چنین تفکرات و تصمیمات نابخردانهای را به اقتصاد تحمیل میکند .علم اقتصاد شوخی بردار نیست به یاد داریم دوستی سالها قبل نکتهای را مطرح میکرد و میگفت حکومت فعلی دو علم را به شوخی و سخره گرفته. اولی علوم اجتماعی و شناختی است که با روح و روان مردم سر و کار دارد و دومی علم اقتصاد …
اولی خود را در شلوغی های مهسا و اتفاقات بعد از آن نشان داد .دومی هم مدام در حال سیلی زدن به حاکمیت است وقتی قوه عقلانیت در تصمیمات کور میشود کشور سیلیهای پی در پی را از این دو خواهد خورد.
به نظر هنوز هم دیر نشده و بهتر است دولت با کمک فعالان اقتصادی برنامههای دقیق اقتصادی را نوشته و اجرا کند بازار سرمایه اعتماد و آرامش میخواهد.که قابل پیش بینی بودن یکی از مهمترین اتفاقات آن است مثلاً فرمول نرخ گاز با هزار و یک ایرادی که وجود داشت یک فرمول بود هر روز قابل پیشبینی و قابل محاسبه، کرک اسپرد ها فرمول داشتند عوارض، نرخها و …همه مشخص و مبنای علمی داشت اینکه دولت بخواهد هر سال به واسطه کسری بودجه دست بیندازد و این فرمولها را تغییر دهد خیلی زود و در چند سال آینده علاوه بر از بین بردن اعتماد مردم به بازار سرمایه و کاهش ثروت عامه مردم در قالب سهام عدالت و صندوقهای بازنشستگی، جریان سرمایهگذاری را نیز کور کرده که تبعات آن را سالهای بعد در کاهش عرضه و اختلال در بازار خواهیم دید
و در آخر این مقدمه بگوییم که همچنان معتقدیم کسانی که این چنین تصوراتی از اقتصاد داشته و فگر میکنند با این کارها میتوانند اقتصاد را مدیریت کنند و این تصمیمات ناگهانی را به اقتصاد تحمیل میکنند از سه حال خارج نیستند یا نادانند یا دستشان در سفره رانتهای ریز و درشت است و یا از جانب دشمن ماموریت دارند که اینطور بر هم ریختگی اقتصادی را رقم بزند
طی این مدت دلار از ۵۳ به حوالی ۴۸ رسیده آنچه دلار را کم کرد دو چیز بیشتر نبود اول افزایش عرضه دلار در بازار و سامانههای نیما و متشکل و غیره بود و دوم کاهش ریسک سیاسی… اما قیمت اقلام و مواد غذایی طی همین مدت رو به صعود گذاشته بود
نمیدانیم چرا مرغها و خروسها و گوسفند و گاوها از دولت دستور نمیگیرند و سرجایشان بند نمیشود!!!!
اما همین تلنگر برای تمام کسانی که تفکرات کهنه و پوچی دارند کافیست که متوجه باشند اقتصاد علمی است که با دستور پیش نمیرود… عرضه و تقاضا دارد قواعد خاص خود را میطلبد وفتی با نرخ گذاری دستوری میخواهید چیزی را مدیریت کنید به کاهش انگیزه سرمایهگذاری منجر شده و اینطور فضا حتی با کاهش نرخ ارز ملتهب میشود امروز زورتان به شرکتهای ریز و درشت رسیده و دستور میدهید اما تبعات این دستور ماهها و سالهای بعد خود را نشان خواهد داد و گریبان اقتصاد و مردم را خواهد گرفت کما اینکه امروز این فرمان ناپذیری مرغ و گاو و گوسفندها از دستورات شما ناشی از همین امر است که فکر میکنید اقتصاد با دستور درست میشود
در بخش دوم گزارش بازار به موضوعی میپردازیم که این روزها نقل محافل شده و بحث تجدید ارزیابی داراییهاست اگر به خاطر داشته باشید یک بار در مورد این موضوع صحبت کردیم
قبل تر هم گفتیم در بخش تجدید ارزیابی و لزوم آن چیزی وجود دارد به نام حق شفافیت سهامدار خرد …
این موضوع به چه معناست به این معناست که سهامداران به عنوان ذینفع واقعی و قطعی شرکتها باید مطلع باشند که در دل شرکتهایی که آنها سهامدار شان هستند چه داراییهایی وجود داشته چه ارزشی دارد و چه ارزش افزودهای نصیب آنها میشود . بحث های مالی بهای تمام شده و اصول حسابداری شفافیت را از دارایی شرکتهای بورسی گرفته و آنها را پایبند مواردی خاص کرده است. از همین روست که اکثر سهامداران شرکت ها نمی دانند که اصلاً چه دارایی در دل شرکت ها وجود داشته و چه ارزشی دارد!!! این را به عنوان یک حق برای سهامدار قائلیم … حالا اختلاف آن با بهای تمام شده می تواند تبدیل به بخشی از حقوق صاحبان سهام و سرمایه بشود یا نشود این موضوع فردای ماست و بحث دیگری است …
بحث امروز ما این است که این حق شفافیت از ارزش واقعی دارایی ها حق سهامداران است که به واسطه تورم و جریانهای استاندارد های مالی نادیده گرفته شده … کمی خودمانی تر صحبت کنیم چطور وقتی می خواهند خانه ای را به ما بفروشند صاحب مال قیمت روز سنگ مستراح ای که خارجی است و آنجا به کار برده را با قیمت روز و نه بهای تمام شده به اطلاع خریدار می رساند ! چطور در خرید ماشین تعویض لاستیک و بیمه نامه و سیستم صوتی با قیمت روز روی قیمت ماشین حساب میشود اما در بازار سرمایه وقتی صحبت از شفافیت دارایی ها به میان می آید همه عقب نشینی می کنند…
تمام حرف ما این است که شرکت های بزرگ و معظم بورسی با این حجم دارایی چرا نباید این شفافیت دارایی ها را داشته باشند و به اطلاع سهامداران نرسانند. معتقدیم این مدل باید برای شرکتهای بورسی هم تکرار شده و سهامداران است وضعیت روز دارایی ها مطلع باشند حال می خواهد به سرمایه اضافه بشود یا نشود بحث دیگری است اما امروز در مورد اهمیت شفافیت این دارایی ها صحبت کردیم که در بازار سرمایه مغفول مانده و نه راه قانونی و نه راه استانداردهای حسابداری برای آن وجود ندارد در صورتی که در سایر کلاس داراییهایی ماجرا به روز و به ساعت حساب میشود …
بخش دوم اهمیت تجدید ارزیابی را فردا بیان خواهیم کرد حقیقتا این بازار حال و حوصله برای هیچ کسی نمی گذارد …
بتا سهم
تحلیل شرکت های بورس اوراق بهادار را در گزارش بازار بخوانید.
کانال تلگرام: https://t.me/farabibourse
ما را در آپارات دنبال کنید: http://www.aparat.com/kargozari.org
خرید و فروش آنلاین سکه و طلا : https://kargozari.org/2018/05/25/gold