نمیدانیم چرا این تلخی و بی رمقی تمام نشود … اوضاع بازارامروز هم خوب نبود و تنها مزیت آن این بود که نسبت به دیروز کمی اوضاع بهتر بود و شدت منفی بازار کمتر … ولی بازار کم حجم ترو بی رمق ترو ناامیدانه تر پیش رفت . حتی با این که نیما کمی امیدوارانه تر رفتار کرده ولی بازار به روند خیلی توجهی ندارد .
بازار امروز البته در ابتدا کمی از فشارهای روز گذشته خارج شد و با حرکت نیما اندکی امیدوارتر به فضای بازار نگاه میکرد حقیقت امر ریسمانی که بخواهد به آن چنگ بزنیم و بازار را با کمک آن نجات دهیم دیده نمیشود و این ناامیدی به عمق جان بازار نفوذ کرده و باعث بروز بدبینیهای مفرط به بازار شده است ویروس ناامیدی خود بزرگترین درد و مشکل بازار فعلی است که میتواند چالشهای بزرگی را برای سهامداران به وجود آورد و رها شدن از این ناامیدی که شبیه افسردگیهای دوران میانسالی و شرایط خاص آن است به محرکها و اتفاقات جدیدی نیاز دارد
به نظر میتوان سه دسته رویداد و اتفاق را برای رها شدن از این شرایط در نظر گرفت
دسته اول
که اتفاقاً موتور اصلی محرک بازار و مبنای ایجاد طول موجهای قوی خواهند بود به دو عامل گره خورده یکی تغییرات سیاستهای ارزی و نرخ دلار نیما دیگری تغییر سیاستهای پولی و اثرات و تغییرات نرخ بهره این دسته از اقدامات مهمترین اتفاقیست که باید برای بازار رخ دهد تا با قدرت از این شرایط عبور کند اما از بد حادثه هیچ یک از این دو رویداد در اختیار بازار نیست ما فقط میتوانیم فریاد بزنیم و از حق و حقوقی که ضایع میشود دفاع کنیم و البته ذکر این نکته مهم و حیاتیست که در این فریاد و در این صدا زدنها مدیران شرکتها هیئت مدیرهها و همه نهادهایی که در حاکمیت شرکتی موظف و مسئول هستند باید پیشران و جلودار این ماجرا باشند که البته شاهدیم که آنها سکوت اختیار کرده و کسی توجهی به این موضوع ندارد…
اما دسته دوم
اقدامات و مواردی است که به نظر هم فعالان بازار و هم سازمان بورس و سایر متولیان میتوانند تلاش کنند و آن را تغییر دهند و آن هم تغییر برخی سیاستهای نهاد ناظر در مورد صنایع مختلف است از خودرو بگیر تا پالایشی و پتروشیمی و صنایع ریز و درشت دیگر به خصوص روی سه صنعت خودرو پالایش و پتروشیمی تاکید داریم چرا که ابهامات این سه صنعت ابهام بازار را رقم زده و تغییرات این سه گروه ، قاعدتا کمک حال بزرگی برای بازار خواهد شد و اما امروز به موردی جدید میرسیم و آن هم بحث ابزارها و شرایطی است که سازمان بورس به عنوان متولی و نهاد ناظر در اختیار دارد تا با کمک آنها کمی وضعیت را سر و سامان ببخشد به عنوان مثال استفاده از صندوقهای تثبیت و توسعه استفاده از حد و حدود اعتباری ظرفیتهای صندوقها و… از مهمترین آنهاست .
یکی دیگر از ابزارهایی که این روزها میتواند دوباره مورد توجه باشد استفاده از اوراق تبعی مختلف برای نشان دادن این موضوع که بازار حداقل قیمتهای خود قرار داشته و ریسکی سهامداران را تهدید نمیکند تعیین نرخهای جذاب نظیر ۳۰ درصد برای اوراق و همچنین درگیر کردن سرمایههای ریز و درشت در این ماجرا و ترغیب به عدم فروش میتواند یکی از مهمترین راهکارها برای کاهش فشار فروش در بازار باشد امیدواریم هرچه سریعتر به این موضوع اوراق تبعی فکر کنند و شاید بد نباشد صندوقهای تثبیت و توسعه و برخی سهامداران عمده کمی از پیله محافظهکاری بیرون آمده و فضا را به این شکل تغییر دهند …جز این موارد چه میتوانیم بگوییم و بازار واقعا حرفی برای گفتن ندارد
و اما امروز در بخش سوم
مستند نویسی سالگرد سقوط ، به موضوع مهم نقش نرخ خوراک در ریزش تاریخی ۱۷ اردیبهشت میپردازیم یک موضوع و واقعیت را باید بپذیریم موضوع نرخ خوراک فارغ از اثرگذاری در بازار به نظر اولین شلیک وقیحانه . بیمهابا و بی رودربایستی دولت و سیاست گذار به بازار سرمایه بود که نشان داد دولت بیپول عزم خود را برای زدن جیب شرکتها جزم کرده و اولین پایگاه جاییست که بیشترین منابع را دارد و سراغ پتروشیمی و شرکتهای بزرگ رفت .
نرخ خوراک در حالی تصویب شد که این نرخ فرمول مشخصی داشت و بر طبق فرمول ، عدد خوراک نباید بیشتر از رقم مشخصی میشد و این درست در حالی بود که دولت از آن سو محل درآمد یعنی ارز این گروه را نیز همه جوره قبضه کرده و اجازه فروش آن را نمیداد .
نرخ خوراک پتروشیمیها برای اولین بار به وضوح و کامل نشان داد که با چه دولتی طرفیم و طرف مقابل عقلانیت و منطق سرش نمیشود
و این پالس ویژه را به بازار سرمایه ارسال کرد که هیچ رب رووبی را نمیپذیرد و فقط به فکر تامین کسری و عملی کردن شعارهای عوام فریبانه خود از جیب شرکتهاست و نکته مهم ماجرا این بود که فارغ از اثرگذاری این موضوع به جد به دولت و دولتمردان توصیه شد که این کار به سود هیچکس نیست.
اما کسی گوشش بدهکار نبود و البته ته این ماجرا وقتی تصمیمی به دور از عقلانیت و بدون فکر گرفته میشود بازنده اصلی آن خود دولت خواهد بود و همینطور هم شدو بعدها همگان اذعان داشتند که بذر بیاعتمادی و زمین زدن بازار سرمایه خودش را در روییدن علف هرز توجه به بازارهای غیر مولد نظیر سکه و ارز و سایر موارد دیگر نشان داد و باز تکرار شد که دولتی که در آن مقطع باد کاشت یک سال بعد طوفان درو کرد و سیلی نرخ ارز و رد انگشتانش روی صورت سیاستمداران باقی مانده بود …
اما آیا موضوع نرخ خوراک و اتفاقات آن عامل ریزش بازار شد ؟!
قطعاً وقتی چنین تصمیمی را میگرفتند عدهای در کمیسیونها و معاونتهای یک وزارتخانه ممکن است از ماجرا مطلع بوده باشند و تمام حرف بازار هم همین بود که عدهای از این موضوع مطلع بوده و اقدام به فروش کردند.
نکته بسیار مهم این است که دیروز هم اتفاقاً تا حدودی موضوع نشان داده شد که بررسی کدهای فروشنده نشان داد بیشترفروشنده ها از اهالی بازار بوده و خیلی از این ماجرا مطلع نبودند و البته بارها این موضوع اعلام شد اما هیچکس قبول نکرد و به نظر اتفاق تلخ بعدی روی داد که سازمان بورس اشتباه بعدی خود را مرتکب شد و از تعداد زیادی از افراد که در بازار کار میکردند و یا سرمایه درگیر کرده بودند نه به عنوان جلسه بازجویی بلکه به عنوان پرسش و پاسخ دعوت شد به سازمان بیایند و این خود سرآغاز ایجاد یک نااطمینانی به بازار سرمایه شد و فردی که تازه داشت اینجا کار میکرد به این جمعبندی رسید در بازار شفاف ریسکهای او بیشتر است و رفت …
بررسی ریز و دقیق کدها این جمعبندی را نشان نداد که موارد مرتبطی بین کدهای فروشنده و این ابلاغیه وجود دارد و به نوعی این موضوع در واقع به اثبات نرسید که نرخ خوراک عامل این ماجرا بوده البته برخی کدها با اندازه های کم ممکن است چنین چیزی را عامل فروش خود بدانند اما عامل اصلی فروش نبوده و همان عاملی بود که دیروز هم بیان کردیم یعنی دخالتهای غیرمسولانه و غیر مستقیم و مستقیم ،عامل قویتری در ترغیب شرکتها به فروش بوده است
در ضربه و آسیب زدن و به نوعی خیانت تصمیم گیران نسبت به اقتصاد و بازار سرمایه شک نداریم اما در موضوع نرخ خوراک به نظر این همزمانی دو رویداد همه جوره به زیان سازمان بورس و دولت تمام شد البته دیر یا زود این اتفاق رخ میداد اما باز هم تاکید میکنیم چه با بررسی کدهای فروشنده و چه با استدلال و شواهد دیگر نامه نرخ خوراک عامل ریزش بازار نبود … حالا برخی میخواهند نپذیرند بحث دیگری است …
یک نکته دیگر را نیز در تکمیل این موارد بیان کنیم
اهالی رسانه و بچههای بازار گاهی اوقات به بزرگ کردن یک موضوع علاقه وافر نشان میدهند به واقع معتقدیم اگر کسی آنقدر به بدنه دولت حاکمیت و سیستم تصمیمگیری نزدیک است که مثلاً میتواند از رانت اخبار این چنینی استفاده کند شک نکنید سراغ بازار سرمایه نمیآید این دولت آنقدر رانتهای عجیب و غریب و ریز و درشت مختلف را با سیاستگذاریهای غلط ایجاد کرده که اصلاً استفاده از چنین ابزارهایی در بازار سرمایه خندهدار است آن هم بازاری با این شفافیت از همین رو خیلی خودمان را جدی نگیریم که فرض کنیم پولهای عجیب و غریبی راهی بازار شدند و فروختند و… خیر از این خبرها نیست در آن مقطع نیز خودمان بودیم و خودمان …
توهم اینکه جریان پول این چنینی در این بازار حضور دارد را دور بریزید. اقایان !! تا وقتی میشود از نیما و اختلافهای ریز و درشت ساختاریهای دستوری و بازار آزاد سود برد ، خر کله کسی را گاز نگرفته که سراغ بازار سرمایه بیاید !!!
و در آخر
این مطلب را نوشتیم نه اینکه بگوییم دولت مقصر نیست خیر خیانت و تقصیر او که سر جایش است معتقدیم ریزش اخیر اردیبهشت سال قبل با موضوع نرخ خوراک نبوده و این اتفاقاً بدتر است … ای کاش با موضوع نرخ خوراک بازار میریخت تا رانت اطلاعاتی و تقارن اطلاعات پنهان را عامل این ماجرا میدانستیم معتقدیم آنچه در حال حاضر و در فضای فعلی سر بازار آمده از موضوع نرخ خوراک بدتر است و به نوعی دخالت مستقیم و دستکاری غیر منطقی بازار را نشان میدهد این بخش را نیز به پایان بردیم و قطعاً فردا مفصلتر در مورد نتیجهگیری و جمعبندی این اتفاقات صحبت خواهیم کرد
بتا سهم
شدت منفی بازار /شدت منفی بازار/شدت منفی بازار/شدت منفی بازار