بخش اول

همراهان من دنیای سیاست…دنیای ایده هاست…ایده هایی که یه سرش به منافع خانوار ها میرسه و سر دیگرش به محبوبیت سیاستمدارها. سیاستمداری که نتونه بین این دو تعادل برقرار کنه، حتی قادر به انجام درست ترین کار هم نخواهد بود. دو ایده کلی در حال حاضر مطرحه اولی طرح توانمند سازیه اقشار ضعیف(همون کوپنی کردن) و دیگری مهار نقدینگی و تزریق تورم منفی به جامعه….

طرح اول مخصوصا از نقطه نظر زمان اجرا(سال هفتم ریاست جمهوری) به معنی قبول ناکارآمدی است طی سال های گذشته…و طرح دوم پنجره ای است پر از ناشناخته ها که در گرو نااطمینانی های زیادی است نه از حیث اجرا، اجراش که چند پارامتر بیشتر نداره…یکی آپشن قیمت نفت هست(که تو دلش نرخ برابری رو هم داره) و دیگری معاملات ثانویه اش. اما نااطمینانی هایی که داره تنها وضعیت مالیه دولت بعد رو گروگان نمیگیره بلکه راه حل های سیاسی و بین المللیه دولت بعد رو هم به شدت محدودتر خواهد کرد.

خارج از دولت و در فضای منطقه ای شطرنجی در حال رخ دادن هست که داره بازیهای طرف مقابل ایران عزیز رو محدودتر میکنه و در کل دنیا هم روابط بین المللی به نقطه بی بازگشتی رسیده. نمونه اش عادی سازیه روابط اعراب با اسرائیل هست. چین در سال ۲۰۱۹ با عربستان یه قرارداد ۱۰ میلیارد دلاری در حوزه انرژی میبنده.

با اسرائیل در سال ۲۰۱۹ یه قرارداد ۲ میلیارد دلاری میبنده با امارات یه قرارداد ۱.۵ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۸ میبنده! تا زمانی که اینها یکی نبودند…شما میتونستی این ها رو جدا کنی از هم…مثلا بگی من طرف ایران رو میگیرم ولی خوب طرف اسرائیل رو نمیگیرم…اما وقتی تمام این قرادادها در چارچوب عادی سازی روابط بهم وصل میشه…طرف ایران رو گرفتن و از بقیه دوری کردن کمی دور از ذهن میشه.

بنابراین این حرکت امارات که با ادبیات تندی از طرف رئیس جمهور ایران عزیز پاسخ داده شده(منجر به احضار کاردار ایران در امارات هم شده) ناراحتی از سلسله اتفاقات پیش روست…که احتمالا تا انتخابات بعدیه ما عربستان هم به این چارچوب عادی سازی روابط با اسرائیل ملحق خواهد شد…بنابراین گزینه های ایران با گذشت زمان محدودتر خواهد شد.


بخش دوم:

برای سالها روابط چین و آمریکا به این شکل بوده که آمریکا دلار چاپ میکرده(اندازه کسریه تجاریش) و از چین کالا و سایر کشورها محصول وارد میکرده. در حقیقت بقیه کشورها برای آمریکا مفتی کار میکردن…برای مثال چین سال ۲۰۱۷ یه مازاد تجاریه ۲۹۰ میلیارد دلاری داره…و در طرف مقابل آمریکا یه کسریه تجاریه ۶۴۰ میلیارر دلاری. تا سال ۲۰۱۴ آمریکا دلار چاپ میکرد…میداد به همه دنیا…جنس میخرید…خوب عمده اش رو از چین میخرید. کسب و کارهای چینی هم دلارهاشون رو میدادن به بانک مرکزی چین(اونجا هم مثل ایران اجباریه تحویل دلار به بانک مرکزی) و بانک مرکزیه چین هم عوض این دلارهای بی پشتوانه مجبور بود یوان چاپ کنه…یوان ها رو میداد به مردمش…و با دلارهاش شرکت های آمریکایی رو میخرید.

با خریدش هم تکنولوژیه اونها رو به چین میاورد….از سال ۲۰۱۵ آمریکا با افزایش نرخ بهره….دیگه سیاست چاپ دلار رو کنار گذاشت….برای اینکه از این روند رو به گسترش نفوذ چینی ها تو کسب و کارهاشون ترسیدن…اسمشو گذاشتن دزدیه فکر و اختراعات آمریکایی و این موضوع رو سیاسی اش کردن. تا مردم خودشون رو برای اقدامات بعدی آماده کنن. در ادامه این روند…خوب چین هنوز مازاد تجاریشو حفظ کرده بود..حالا دلار که میومد…از تولید آمریکایی بود(افزایش تولید نفت، فروش سلاح به عربستان، دزدیه نفت عراق و سوریه…) این دلارها میرفت بانک مرکزیه چین و یوان بیرون میومد…اندازه دلار با نرخ بسیار کوچیکی زیاد میشد…اما یوان به سرعت قبلی داشت افزایش پیدا میکرد..

.بنابراین ریزش یوان در برابر دلار رو داشتیم(۸٪ معروف) حالا از این به بعد همه چی شکل صریح تری گرفته بود…چین در حقیقت تورم منفی به اقتصاد آمریکا تزریق میکرد…تورمی که دیگه کسب و کارهای گرون امریکایی تحملش رو نداشتن و دونه دونه تعطیل میشدن یا کوچیک!

ترامپ شروع کرد به تعرفه بستن به محصولات چینی و احیای تولید آمریکایی….

بنابراین این رویکردی نیست که ترامپ باعث شده باشه…والا خود ترامپ که تولیدیش تو چین بود!!! اینکه رئيس جمهور بعدی اگه بایدن باشه به سمت چینی ها میره و دیگه چین نیازی به اهرم فشاری به نام ایران نداره…تحلیل درستی نیست.حتی اگه بایدن بیاد وضعیت روابط امریکا و چین رو به سردی و در نهایت دشمنیه زیر پوستی خواهد رفت(جنگ سرد) این موقعیت حتمیه! اینها رو گفتم که بدونید این وضعیت موقت نیست که با تغییر ترامپ تغییر کنه…و نگاه ابزاریه چین به ایران اینجا موضوعیت نداره.

تعلل سیاستمداران ایرانی در حقیقت بالانسیه که میتونن بین از دست دادن ابتکار منطقه ای و افزایش چانه زنیه بین المللی ایجاد کنن

تک دوره ای شدن ترامپ، جایگاه ایران رو در پیمان بین ایران عزیز و چین بهبود قابل توجهی میده و دو دوره ای شدنش…وضعیت رو تغییر چندانی نمیده گرچه ابتکار منطقه ای به کل نابود میشه.اینکه ابتکار منطقه ای چرا مهمه…بحث جذب سرمایه است. اینکه اشاره کردم مثلا هوک تو اون مقاله وال استریت ژورنالش میگفت چین از سال فلان تا الان انقد سرمایه گذاری کرده تو ایران(اشتباه نکنم ۲۵ میلیارد دلار!) از این جهت منفیه که خوب ایران قابلیت جذب همچین سرمایه بزرگی رو نداره(۴۰۰ میلیارد دلار که ۲۲۰ میلیارد دلارش در ۵ سال اول اتفاق میوفته طبق خبرهایی که بیرون درز کرده) شاهدش هم پاکستان هست که الان ۵ ساله یه اتوبان دارن میسازن…۶۴ میلیارد دلار خرج شده…

هنوز کار به انتها نرسیده…بخاطر ضعف ساختاریه سیستمه…(نه بهره وری تو انتقال سرمایه وجود داره…نه تو تخصیص کار به سرمایه) همسایه های خوب انجام پروژه های اینجوری رو بسیار راحت تر میکنن. عادی سازیه روابط امارات با اسرائیل این موضوع رو پیچیده تر میکنه برای ما.

در هر دو صورت کوپنی شدن کالاهای ضروری یا انتشار ابزار سلف نفتی(پیش فروش نفت به مردم) باعث کاهش بیشتر قیمت دلار در داخل خواهد شد. در ادامه روند…بر خلاف ادوار گذشته انتخابات امریکا نیست که جهت ریال رو تعیین میکنه…بلکه کم و کیف افشای تفاهم نامه چین و ایران عزیز خواهد بود.

محسن جلالی

نقدینگی نقدینگی  نقدینگی نقدینگی نقدینگی  نقدینگی نقدینگی 

1 پاسخ به “تحلیل سیاست ۲۷ مرداد ۱۳۹۹”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *