اصلاح
گزارش بازار امروز چهارشنبه ۱۵آذر ۱۴۰۲
استراحت بین راهی …
امروز بازار یک روز آرام و کم افت و خیز تر را نسبت به روزهای گذشته تجربه کرد. نه خبر از حجم های سنگین بود و نه خبرهای خاص … برخی بدبین ها به بازار این حرکت امروز را پایانی بر جشن کوتاه چندروزه بازار می دانستند و برخی دیگر این منفی را فرصت امروز برای دست به دستی بین راهی و حجم خوردن در فرایند خاص بازار این روزها میدانند .
بسیاری معتقدند بازار انرژی لازم را ندارد ولی برخی دیگر هم درست در نقطه مقابل معتقدند چراغ تجدید که روشن شده نیم سوز نیست و به این اسانی ها خاموش نمی شود … هر چه بود هفته بعد فضا شفاف ترمی شود ولی بازی تجدید بازی موقتی بازار نیست
در هر حال امروز بازار را در حالی آغاز کردیم که چهارشنبهها معمولاً بازار تن به اصلاح و استراحت میدهد و کمتر در ساید خرید و فروش ظاهر میشود اما چند صباحی است که چهارشنبهها هم حال و هوای شنبهها را دارد این هفته نیز بازار هفته بسیار خاص و خوبی را سپری کرد و با انرژی تجدید بازار شرایط خوبی را لمس میکرد بازار دیروز تحت تاثیر اخبار دنده معکوس ۵ سال به ۳سال خوب حرکت کرد و خودروییها را با خود بالا کشید.
یک نکته را اینجا مطرح کنیم اگر به واقع به این جمعبندی و عقیده رسیدهایم که تجدید برای بازار و شرکتها و سهامداران مفید و مناسب است به نظر رایزنی تمام قد سازمان بورس و سایر نهادها در مجلس برای گنجانده شدن این موضوع حیاتی است
اما این روزها بازار انگار روی دور خوبی از خوش بینی افتاده که دیگر خیلی نیاز به توضیح و تفسیر نیست و فضا خود توضیح دهنده بسیاری از اتفاقات است به نظر میرسد که خواسته یا ناخواسته آگاهانه یا ناآگاهانه استراتژی دستهای سوخته در بازار در حال پیاده شدن است البته که برای آنها که تماشاچی بودند و نقد و فیکس بودن را به هر چیزی ترجیح میدادند این روزها استراتژیهای انواع سوختگی خودنمایی میکند .
اما در هر صورت این استراتژی دستهای سوخته طی چند هفته گذشته فروشندگان را افراد پشیمان بازار جلوه داده و آنها که فروشنده بازار بودند هر روز که میگذرد دستشان از فروش سوخته و فردا دوباره فکر حضور در بازار هستند البته این سناریوی مدام ادامه نخواهد داشت اما به نظر در حال حاضر این موضوع با جدیت پیش میرود و همین موضوع باعث شده هرچه میگذرد تمایل به فروش برای خروج از بازار کمتر و گردش و جریان پول بازار در حجم بیشتر میشود
امیدواری و جو خوشبینی و خبرهای خوب سلسله وار باعث این اتفاقات شده و این فضا را رقم زده است اما دو موضوع را باید همگان به خاطر داشته باشند همانطور که در بدترین شرایط بازار برخی بدبین بود و دنبال فروش و فاصله گرفتن از بازار، که دیروز کمی در مورد آن صحبت کردیم ،حالا نیز خوشبینی مفرط روال برخی شده و اسمش را هم سنتیمنت بازار گذاشتند !! این آن ماجرا نیست برادر … شما چیزی جز یک رفتار هیجان زده و گله وار ندارید
دو موضوع از این ماجرا برداشت میشود و باید مراقب بود
نکته۱ بی محابا و بیگدار در بازاری که رشد کرده به آب نزنید و به نظر حرکات متهورانه برای چنین شرایطی را باید با احتیاط انجام داد. این حرکات متحورانه و ملق زدنها را باید یک ماه تا ۴۰ روز پیش انجام میدادید نه حالا …
نکته ۲ هنوز بخش عمدهای از بازار در فاز ارزندگی از نظر سودآوری و پی به ای قرار دارد پس در کنار اینکه نباید هیجان زده باشیم باید وزن تحلیل و محاسبه سود و چشم انداز سودآوری را دوباره در کانون توجه قرار دهیم و نکته تکمیلی در این بازی این است که شیفت کردن از صنایع و حتی شرکتها در چنین شرایطی تضمین کننده حرکت و بازدهی پورتفوی شماست یعنی به موقع از شرکتهایی که بازدهی خوبی دادند خارج و در شرکتهایی که پتانسیل حرکت دارند وارد شوید . به اندازه شرکتها و اینکه کوچک و بزرگ هستند هم خیلی توجه نکنید ماجرای تجدید اگر تجدید باشد سراغ کوچکترها هم خواهد آمد به نظر از این نقاط به بعد کم کم در کنار تجدید باید تحولات سودآوری بیش از پیش مورد توجه عزیزان باشد .
نکته آخر و یک توصیه بسیار مهم
این است که بارها و بارها قبلتر هم تاکید کردیم که نقش سازمان بورس به عنوان آغاز کننده و متولی این جریان باید روشنتر و خاصتر باشد هنوز خبری از کارگروه و میز تجدید نیست و هنوز کدال اطلاع و جریان خاصی را نداشته به نظر اگر بازار احساس کند که همه چیز در سطح خبر است و شرایط واقعی و خبری از تحولات کدال نیست آرام آرام به این دسته از اخبار بیتفاوت میشود پس به نظر موضوع تجدید شرایط و مسائل آن هرچه سریعتر باید خود را در کدال نیز نشان داده و ما این موضوع را در فضای رسمی نیز شاهد باشیم به طور کلی در حال حاضر نقش سازمان بورس به خصوص در واحد ناشران بیشتر ناظر بود و به نظر میتواند نقش کلیدیتری را در این ماجرا ایفا نماید
و اما حرف آخر این روزها
همه جا نقل و صحبت تجدید است و اینکه تجدید قرار است شرکتها را درگیر کرده و فضای متفاوتی را رقم بزند. این موضوع موافقان و مخالفان بسیار زیادی را در دل بازار دارد طبق معمول جماعت بورسی هم هیچگاه با هم توافقی روی یک موضوع ندارند و این خاصیت صنف ماست و البته جذابیت بازار هم همین است …
اما بحث ما امروز این است که فارغ از هر موضوعی به نظر بهتر است روی موضوع تجدید اتفاقا نظرات مثبت و منفی بیان شود که ایراد کار کجاست و شرکتها باید سراغ این موضوع بروند یا نروند…
قبل از بیان برخی مطالب یک نکته را در مورد تجدید آن هم از محل تجهیزات و ماشین آلات بیان کنیم که این روزها سر زبانها افتاده است …
یک بار چند ماه قبل در مورد این موضوع صحبت کردیم که صندوهای بازنشستگی و سهامداران حقوقی اجازه چنین موضوعی را به شرکتها نمیدهند چرا که بحران سودآوری عجیبی را برای این صندوقها رقم میزند اما از آن طرف حرف موافقان هم بیراه نیست آنها میگویند با حقوق صاحبان سهام فریز شده در عدد ثابت، وقتی سود خالص مدام افزایش پیدا میکند و بعد تقسیم میشود سیاستگذار با خود میاندیشد که ای وای چه سود خوبی را میبرید و شروع به کشیدن نقشه در مورد زدن جیب شرکت هامیافتد و به جای اینکه اعداد در قالبهای مختلف اعم از انباشته در دل شرکت ذخیره شود و صرف طرح توسعه گردد، جیب خزانه را پر میکند
از سوی دیگر متوجه نمیشویم که عملکرد مدیران هم چگونه است چرا که سطح دارایی که در اختیار دارند عددی ثابت قدیمی و روند سودآوری آنها با توجه به تورم صعودی است.
عین این موضوع را در مورد هلدینگها هم داریم با ذکر خاطره این موضوع را بیان کنیم مدیری زرنگ و زیرک در مجموعه وجود داشت که هر بار با توجه به احاطه به بحثهای حسابداری با بهای تمام شده شرکتهای سرمایهگذاری در زیر مجموعهها بازی میکرد و هر بار در مقایسه با دیگران خود را بالا نشان میداد .
یک بار در مقایسه با هم گروههای هلدینگ و یک بار در صنعت و خلاصه هر ماه گزارشهای او با باگهای حسابداری جزو بهترین عملکردها میشد و جالب اینجا بود که او هیچ کاری در آن شرکت نمیکرد و معتقد بود در سیستم فعلی این مملکت کار نکردن از هر کاری بهتر است او دقیقاً از چیزی استفاده میکرد به نام جهل مدیران و صراحتا بیان میکرد که اینها که دور میز نشستهاند اوج دانش حساب و کتابشان فیش حقوقی شان است و از این باگ حسابداری که بخشی از آن در بخش بهای تمام شده بود استفاده میکرد .
به واقع چرا باید شرکتهای سرمایهگذاری این اختلاف را پنهان کنند و آن وقت تازه روشن میشود که این مدیران با دارایی که در اختیار دارند چه بازدهی را کسب کردند. مفهوم roi و roa انجا معنی پیدا میکند.در ثانی هر فروش سرمایه گذاری منجر به خروج پول نمی شود و برای بازار و خود شرکت هم خوب است.
اتفاقاً بسیار موافقیم که این اتفاق رخ دهد تا حداقل یکی پیداشود و یک سیلی به صورت این مدیران زده و آنها را از خواب و توهمی که تورم برای آنها به وجود آورده بیدار کنند
به نظر یکی از دلایلی که برخی از هلدینگها با این تجدید مخالفند همین است که بعد از این جریان آنها باید برای حفظ پورتفو بجنگند و برای نشان دادن عملکرد خود که به زحمت به تورم برسد تلاش کنند …
تجدید در عین نکات ریز و درشت و احتمال بروز برخی معایب شفافیت مالی شرکتها را افزایش میدهد و به نوعی امکان مقایسه و تجزیه و تحلیل دقیقتر و قویتر را به بازار میدهد و میتواند تحول مهمی در حوزه گزارش دهی و مقایسه عملکرد و بازدهی مدیران باشد هیچکس نمیخواهد نظری را تحمیل کند اما اگر مدیری یا مجموعهای با این موضوع مخالف است چه خوب که دلایل مخالفت خود را به دور از هرگونه قضاوت و اتفاق منفی بیان نماید شاید نکاتی در دل این جریان وجود داشته باشد که با این دست مخالفتها ابعاد آن روشنتر شود
بتا سهم
اصلاح / اصلاح / اصلاح / اصلاح / اصلاح / اصلاح / اصلاح