گزارش بازار امروز دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲
آزمون ارزندگی !
امروز بازار با امید و آرزو بیدار شد و داشت سعی میکرد به بازار و گزارش ها خوش بین باشد که باردیگر زمزمه هایی از اخبار ریزو درشت ارامش نسبی سیاسی ایجاد شده را برهم زد و درست در همین مقاطع بود که خودرو پایین کشید و با خود کل بازار را به چالش برد تا در این فضای خاص و در عین ارزندگی سهامداران باردیگر در دوراهی ماندن و رفتن و ترس و احتیاط باشند …
در ابتدای صبح و در میانههای هفته کار بازار را در حالی پیش بردیم که کمی از تحولات سیاسی و آتش تهدید و اتفاقات کاسته شد بود و جو منفی که وجود داشت و در ابتدای هفته دوباره تحلیلگران سیاسی بازار را کمی قلقلک داده بود دیروز تا امروز صبح آرام گرفت و همین باعث شد شرایط نسبتا نرمالی را داشته باشیم ولی نمیدانیم واقعا امروز چرا و به چه دلیل این طور بازار اسیر رنج های منفی شد و در نهایت با مداخله صندوق های تثبیت و توسعه کار در یک ساعت اخر کمی جمع و جور شد … حتی گزارش ها هم خیلی کمکی نکرد و باید اذعان داشت این میان فقط گزارشها با اخبار منفی سیاسی و ندانم کاری پالایشیها و بیتدبیری بورس زیر آوار اخبار منفی دفع شد و فضای موثری را نتوانستند به وجود بیاورند .
البته خیلی هم بی تاثیر نبودند و آن موقعیت تثبیتی که دیروز از آن صحبت کردیم به وضوح روشن است که در دل بازار به وجود آمده و ترس سهامداران از تحولات بنیادی منفی کمی کاسته شده ولی خبرهای سیاسی او را رها نمیکند و هر روز انگار داستان تازه ای داریم …
در این میان البته همچنان دو دیدگاه برای بازار و سهامداران وجود دارد و به نظر این دو دیدگاه است که مسیر فعلی و آینده را روشن میکند قبل از بیان این دو دیدگاه نکتهای را ذکر کنیم و آن هم بحث میانگین پی به ای بازار است که در حداقل ممکن خود قرار گرفته و این سابقه تاریخی نشان میدهد هرگاه در این نقاط قرار داشتیم با اندک تحولات و اخبار مسیر بازار تغییر کرده است ولی دست ها خالی و چشم ها منتظر است …
صحنه خرید و فروش های بازار هم این دو موضوع را نشان داده و دقیقاً دو دیدگاه از همین جا آغاز میشود و دو سناریو و دو طیف فکری را در بازار نشان میدهد طیف فکری اول که اتفاقاً با تحلیل بر طبل فروش در بازار میکوبد معتقد است حاشیه سود در اکثر شرکتها افتاده و این پی بهای گذشته نگر است و اگر آینده را مد نظر قرار دهیم با توجه به چشم انداز کاهشی در سود ، شاهده افت احتمالی سود شرکتها در سال آتی و همچنین نرمال شدن شرایط پی بهای خواهد بود.
از همین روست که بسیاری از آنها با توجه به نرخ سود فعلی و سیاستهای دولت در زدن جیب شرکتها و همچنین بالا ماندن جریان نرخ بهره فعلی قیمتها را نه صعودی و نه نزولی و بیشتر ساید و در محدوده مشخصی قابل نوسان میداند و البته میل به فروش انها نیز بیشتر است … برخی از اصول و پایه این دیدگاه قابل پذیرش است اما یک موضوع را فراموش کردهاند و آن هم تورم احتمالی در سال آتی است که اگر قیمتهای فعلی را با در نظر گرفتن سودهای تورمی لحاظ کنیم حتی عدد پی بهای کمتر از این محدوده نیز خواهد بود …
اینجاست که دیدگاه دوم شکل میگیرد….
در دیدگاه دوم ابتدا به آمار مراجعه میکند و میگوید که هرگاه نسبت پی به ای در این نقاط حداقلی قرار گرفته بازار با کمک اهرم های خبری و یا اتفاقی خاص خود به خود مسیر برگشت را طی کرده است.
از سوی دیگر طرفداران ارزندگی بازار بعد از گزارشها دیدگاه کوتاه مدت و بلند مدتی را مطرح میکنند که تا حدودی میتواند منطقی و درست باشد در دیدگاه اول موضوع را بیان میکنند که در دل شرکتها در حال حاضر تقریباً سود محقق شده وجود دارد که ۶ ماه دیگر تقسیم خواهد شد و از سوی دیگر حتی با در نظر گرفتن حاشیه سودهای فعلی اعداد منطقی و مناسبی برای سود سال بعد شرکتها به دست میآید که اگر اتفاق خاصی رخ ندهد بعد از کسر قیمت از سود تقسیمی پی به ای اکثر این شرکتها حوالی ۴ و ۵ خواهد بود و این خود گواه مهمی برای ارزندگی بازار در شرایط فعلی است.
اما در کنار این موضوع دیدگاه کمی بلند مدتتر و کلان نگری هم وجود دارد که اگر قرار باشد دیدگاه بلند مدتتری را نسبت به بازار داشته باشیم و با دید حوالی ۱۸ ماه به فضای فعلی قیمت و سودآوری نگاه کنیم بیش از نیمی از قیمت فعلی سهمها قابلیت تقسیم سود را داشته این خود نشان میدهد که نرخ بازدهی بازار در مقابل بازده بدون ریسک به اعداد منطقی و مناسبی رسیده که میتواند خرید بلند مدت بسیاری از این سهمها را توجیه پذیر نماید از همین روست که دیدگاه دوم فعلی در مورد ارزندگی بازار احتمالاً هرچه زمان بگذرد جدیتر و به شکل مطمئنتری برای تحلیلگران به واقعیت نزدیک خواهد شد
البته این بازی و این اتفاقات و رویدادها با کوچکترین تغییر از سمت سیاست گذار یعنی دولت دستخوش تغییرات جدی میشود و صد البته نکته منفی فعلی بازار که بسیاری را در این مسیر مردد کرده همین تصمیمات و به نوعی دخالتهاست که که شاید غیرمنطقی نباشد اگر بگوییم در تاریخ بازار سرمایه این چنین تصمیمات اشتباه ،عجیب و مداخله گرایانه و زدن جیب شرکتها و در مجموع ایجاد فضای تقابل با سهامداران خرد بیسابقه بوده و همین بی سابقه بودن این جریان است که باعث شده این پی بهای تاریخی به وجود آید و بازار هم در خرید دست به عصا حرکت کند و آن شجاعت قبل را نداشته باشد
این موضوع در مورد کلیت بازار است اما در جزئیات و معاملات روزانه و هفتگی کمی ماجرا متفاوت است اگر فرض ارزندگی بازار را بپذیریم و در کنار آن به رفتارهای دولت همچنان وزن بدهیم ، و بپذریم که بخشی از جریان پول در هر قیمتی در بازار خواهد بود … به نظر خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکنیم واکنش بازار را شاهد خواهیم بود که حول دو محور حرکت میکند.
محور اول حرکت بر مدار کوچک و چابک و ارزنده بودن است یعنی رفتار اخیر سیاستگذار و بازی حقوقیها در عرضه بیامان سهم های بزرگ و شاخص ساز باعث میشود در عین ارزندگی این سهمها جریان پول از آنها دوری جسته و سراغ گزینههایی برود که یکی یا هر دوی این عوامل را داشته باشند عامل اول عامل چابکی و کوچک بودن و به نوعی دور بودن از فضای عرضه آبشاری حقوقیهاست که در کنار این عامل مهم امکان ایجاد یک داستان قشنگ و زیبای بنیادی نظیر افزایش سرمایه از تجدید و یا جریان سودآوری آینده میتواند این گزینهها را در بازار مورد توجه و اقبال قرار دهد اتفاقا میتوان گفت که نقش گزارشهای میان دورهای و ماهانه برای این گزینهها جذابتر و عامل قویتری برای حرکت آنهاست
و دیدگاه دوم آن چیزی است که از مدتها قبل بسیاری از سهامداران و حتی بسیاری از صندوقهای بزرگ در پی آن افتادهاند و آن هم این است که هرچه از این آتش تند تیز دستکاری قیمتها و دست انداختن در جیب شرکتها دور باشند بهتر است حکایت آنها شبیه حکایت افرادی شده که چندین و چند بار در جای شلوغ و بازار و محلههای پر رفت و آمد کیف و جیبشان را زدهاند و حالا ترس حضور در این مکان ها را دارند از همین رو تا جایی که بتوانند از دولت دور خواهند بود و این نگاه باعث خواهد شد جریان پول سراغ سهمهایی برود که کمترین تداخل کاری در فروش و بهای تمام شده و سایر موارد را با دولت داشته باشد
بسیاری از سهمهای بزرگ این خاصیت را نداشته و بار دیگر اقبال جریان پول به سمت سهمهای کوچک ممکن است بیشتر شود البته که در طول گذر زمان دوباره رجعت و برگشت به سهمهای بزرگ و بنیادی را خواهیم داشت اما در مقطع فعلی احتمالاً این بعد از فضای بازار دوباره تقویت خواهد شد و باز هم نظریه معروف بسیاری از فعالان را تکرار میکنیم که اندازه مهم نیست عملکرد مهم است
البته بیان این موضوع به این معنی نیست که بازار در سهمهای بزرگ شاهد ارزندگی نیست خیر به هیچ وجه بحث این است که جریان پول با سیلیهای متعددی که از سیاستگذار خورده دیگر دل و دماغ حضور در این شرکتها را نداشته و سعی میکند حداقل کمی زمان بگذرد و دوباره وارد شود…
بتا سهم
تحلیلگران سیاسی / تحلیلگران سیاسی / تحلیلگران سیاسی / تحلیلگران سیاسی / تحلیلگران سیاسی