ماهیت چرخه ای(سیکلی) اقتصاد و بورس:

در اقتصاد یه مفهومی هست به نام ادوار تجاری…یا چرخه های تولید…ساده اش اینه که هر بالایی که در رشد اقتصادی داریم بهرحال یه روزی هم پایین خواهیم داشت. این از کجا ناشی میشه همه اقتصاد خلاصه میشه در تراکنش های مالیه خریدار و فروشنده. شما برای خرید سه تا چیز که شامل کالا، خدمات و دارایی های مالی میشه از دو تا چیز استفاده میکنید پول یا اعتبار(یا ترکیبی از هر دو).

شما معمولا برای خرید کالایی که بیش از توان خریدتون هست وام میگیرید و این وام گرفتن شما به این معنی است در یه مقطعی تو آینده هم برای بازپرداخت این وام با بهره اش باید کمتر خرج کنید. پس اولین مفهوم کلیدی اینه هر زمان اعتباری(وام) اخذ میشه یه سیکل در مخارج شما بوجود میاد. و ازونجاییکه اقتصاد شامل بیشمار از شما میشه…این یعنی اقتصاد حالت چرخه ای خواهد داشت. در بورس هم به این شکله…به این معنی که شما اعتبار رو در دو جا میبینید…اعتباری که خود شرکت ها میگیرن و متغیرهای بنیادیشون تحت تاثیر اون قرار میگیره و اعتباری که سهامداران اون شرکت میگیرن و خرید و فروش سهامشون تحت تاثیر اون اعتبار قرار میگیره.

صحبت من طبیعتا برمیگرده به اون قسمتی که سهامداران اعتبار میگیرن و خرید و فروش هاشون متاثر از اون اعتباره و این اعتبار، اعتباری هست که باعث نوسانات در قیمت سهام میشه.

پس هر چقدر سهامداران شرکتی مقروض تر باشند احتمالا برای بازپرداخت بدهیاشون نیاز به فروش سهامشون هم بیشتر دارند. آیا این نکته بدیه؟ خوب البته در کوتاه مدت باعث ریزش قیمت سهامی خواهد شد که احتمالا شما هم با اونها شریک هستین ولی در بلند مدت اون شرکت به ارزش خودش میل میکنه. دامنه این نوسانات که ناشی از اعتباره به چه شکل خواهد بود؟ هر چقد نقش سهامداران خرد در بازار بیشتر بشه، اصلاح بازار کمتر خواهد شد! تعجب کردین نه؟ همه فکر میکنن فراز و فرود بازار بیشتر بخاطر رفتار هیجانیه سهامداران خرده!! ولی اینطور نیست!

هر چه سهامدارای پرتفوی بزرگتری داشته باشه اثری که تسویه اعتبارش در قیمت سهم میذاره بزرگتره! پس هر چقدر بازار ذره ای تر(سهامداران عمده سهمشون رو بفروشن و سهامداران خرد سهام اون ها رو بخرن) بشه نوسانات بازار کمتر میشه.

برای مثال

در کشوری مثل آمریکا ۵۵ تریلیون دلار اعتبار وجود داره که در ازای این میزان اعتبار ۳ تریلیون دلار هم پول واقعی هست. در حقیقت بانک مرکزی امریکا بعنوان نهادی که اختیار چاپ پول رو داره و نرخ بهره رو زیاد و کم میکنه در کنار دولت که پول مالیات ها رو جمع میکنه و دوباره خرجشون میکنه نقش اصلی رو در اقتصاد دارند. ازونجاییکه همه دلارها ردیابی میشه بخش مولد در اقتصاد اونها سهم بالای ۹۵٪ داری و ۵٪ بقیه هم مربوط به قاچاق مواد و سایر فعالیت های غیرقانونی.

اما در اقتصاد ما بحث کاملا متفاوته!!! چطور؟؟

ببینید همه اتون شنیدین که وارن بافت یه معیاری داره که مثلا میگه اندازه بازار سهام به GDP یه نسبتی باید داشته باشه…که از اگه زیر ۵۰٪ باشه بازار سهام ارزونه و اگه بالای یک باشه خطرناکه؟؟ البته معیار خوبی هم هست.

کنار این معیار اقتصاد دان ها یه معیار دقیق تری هم تعریف کردن میگن ارزش دارایی های مالی به تولید حقیقی اقتصاد! که مثلا در حال حاضر ۳۳۰٪ استاندارد جهانی.همه این ها رو میشنوید و میایید با GDP خودمون مقایسش میکنید و خوب نگران میشید؟؟ چون با دلار ۲۳ تومانی الان بازار بورس ما حدودا ۳۰۵ میلیارد دلاره و اقتصادمون هم یه اقتصاد ۳۰۰ میلیارد دلاریه پس ظاهرا عدد بالای یکه؟؟؟
اما این همه داستان نیست…اگه گفتید چرا؟؟؟در کشور ما بخش مولد اقتصاد تقریبا ۱۰٪ اقتصاده و بخش غیرمولد ۹۰٪ شاید هم بیشتر…یه مثال میزنم خدمت شما. اول باید براتون ثابت کنم که محاسبات GNP برای مقایسه با بورس نامعتبره!

ببینید زمانی که شما یه خونه ای رو سال ۹۵ میسازید و اون رو هم مثلا متری ۸ میلیون تومان میفروشید سال ۹۶ میفروشید و یکی همه این خونه های خالی رو جمع میکنه و تعداد این خونه های خالی میشه ۲.۳ میلیون خون خالی و قیمت همون متری میشه ۸۰ میلیون! توجه کنید که هر سودی که اینجا شناسایی میکنند این آقایونی که این خونه ها رو میفروشن…ارزش افزوده ای دیگه ای در GNP‌ثبت نمیشه…یعنی تمام فعالیت های سوداگرانه ای که در اقتصاد ما دارن خرید میکنن، فروش میکنن…در حقیقت حبس شناوریه خونه های خالی چندین برابر تولید ناخالص داخلیه ما میشه. پس تنها همین انباشت خونه های خالیه که با برآورد های خارجی چیزی در حدود ۱۴۰ میلیون میلیارد تومان میشه یه معاملات سوداگرانه ۵۰۰۰ میلیارد دلاری داره….در حقیقت خواستم توجه شما رو به دو تا موضوع جلب کنم…

یکی بخش غیرمولد اقتصاد ما بسیار بزرگتر از بخش حقیقیه اقتصاد ماست و دوم سودهای بزرگی که در این بخش غیرمولد اتفاق میوفته باعث دو تا چیز میشه:

1- فرض کنید میلگردی که سال ۹۵ یه دلالی کیلویی ۴۰۰ تومان خریده و انبار کرده با یه سود معقولی از ذوب آهن خریده….در ازای اون سود معقول کارگرای ذوب آهن از کیک GNP ما سهم میبردن…حالا بهردلیل با تحریم ها فشارها GNP ما کوچکتر شده و اون دلالی که میلگرد انبار شده اش رو تا بازار میاد کیلویی ۶ تومان میفروشه در حقیقت سهمی از GNP میبره که حقش نیست…و این سودی که ایشون میبره باعث میشه سهم از GNP‌ ایشون بسیار زیاد بشه و این زیاد شدن سهم ایشون باعث محروم شدن کسانی که میشه در تولید ناخالص داخلی ما شریک بودند.

2- سودهای بزرگی که میبرن این ها در زمینه های غیر مولد اقتصادی باعث میشه عدم النفع بقیه رشته های فعالیت اقتصادی بیشتر بشه…آخه کی در زمینه ای که سالی ۵۰٪ سود داره شریک میشه وقتی میبینه یه آقایی فقط با نگهداشتن زمین در منطقه یک از سال ۷۰ به اینور ۵۸۰۰۰٪ درصد سود کرده!

محسن جلالی

 

تحلیل شرکت های بورس اوراق بهادار را در گزارش بازار بخوانید.
کانال تلگرام: https://t.me/farabibourse
ما را در آپارات دنبال کنید: http://www.aparat.com/kargozari.org
خرید و فروش آنلاین سکه و طلا : https://kargozari.org/2018/05/25/gold

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *