در جریان سفر محمد جواد ظریف به چین، وانگ‌یی وزیر خارجۀ آن کشور خواستار “ایجاد ساختارِ چند جانبۀ منطقه‌ای شامل همۀ طرف‌های ذیربط” به منظور “تسهیل گفتگو در شرایط برابر و افزایش تفاهم برای حل مسئلۀ هسته‌ای ایران با ابزار سیاسی و دیپلماتیک” شده است.

چنین پیشنهادی که به منظور نجات برجام و قطعنامۀ ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است، چندان کلی و پرابهام است که بدون روشن شدن جزئیات آن، بعید است مورد موافقت هیچکدام از کشورهای مورد نظرِ چین قرار گیرد.

در مرحلۀ نخست، منظور از “همۀ طرف‌های ذیربط” مشخص نیست. در واقع علاوه بر اعضایی ۵+۱ کشورهای بسیاری در سطح منطقه خود را در ماجرای برنامۀ هسته‌ای ایران ذیربط می‌دانند که مهمترین آنها عربستان و امارات و اسرائیل هستند. آیا هدف چینی‌ها از تفاهم چند جانبۀ منطقه‌ای، گردآوردن این کشورها با ایران در دور یک میز برای بحث در بارۀ برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی است؟

اگر منظور همین باشد، موافقت ایران با چنین طرحی به معنای “انقلاب” در سیاست خارجی آن به شمار خواهد رفت چرا که جمهوری اسلامی از یک سو هرگونه مذاکره و مراوده و گفتگو با اسرائیل را خط قرمز خود می‌داند و از سوی دیگر، هرگونه دخالت کشورهای منطقه بخصوص کشورهای عرب حاشیۀ خلیج فارس را در موضوع برنامۀ هسته‌ای خود به طور قاطع رد می‌کند.

اما اگر در طرح پیشنهادی چینی‌ها، کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان از “ساختار گفتگوی چند جانبۀ منطقه‌ای” مورد نظر آنها مستثنی شده باشند، دیگر کدام “همۀ طرف‌های ذیربط” باقی می‌مانند که قرار است با ایران طرف گفتگو قرار گیرند؟

واقعیت این است که چینی‌ها در نگرش کلان خود به ثباتِ خاورمیانه و حفظ منافع خود در این منطقه، خط قرمزهای اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی‌شناسند و به همین دلیل از طرحی سخن گفته‌اند که افشای جزئیات احتمالی آن ممکن است طرف ایرانی را به وحشت اندازد!

از نگاه من، طرف ایرانی از همان ابتدا با “مصاده به مطلوب” کردن مواضع بین‌المللی چین، روایتی از سیاست جهانی و منطقه‌ای آن کشور در جامعۀ ایران ترویج کرد که با واقعیت فاصله‌ای پر ناشدنی دارد.

بنابراین، اکنون که محمد جواد ظریف در سفرش به پکن، به جای “استقبال چینی‌ها از توافق ۲۵ سالۀ استراتژیک با ایران” با ارائۀ طرحی از جانب آن کشور روبرو شده است که پذیرش آن مستلزم عبور از خطوط قرمز سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، احتمالاً گیج و شگفت‌زده شده است!

در واقع، با توجه به تبلیغات دامنه‌‌دار مربوط به “نگاه به شرق” و وعدۀ ایجاد رابطۀ استراتژیک با چین در داخل ایران، هرگونه رد رسمی پیشنهاد چین از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی می‌تواند گرهی مضاعف بر معضل سیاست خارجی ایران تعبیر شود.

برای اجتناب از چنین وضعیتی، شاید ظریف در صدد برآید تا چینی‌ها را متقاعد کند که یا طرح خود را به گونه‌ای تغییر دهند که طرف‌های مقابل آن را نپذیرند و یا اینکه کلاً پای خود را از این ماجرا کنار بکشند و از فکر عملیاتی کردن طرح خود دست بردارند!

این کار هم البته برای سیاست خارجی ایران بدون هزینه نخواهد بود چرا که چینی‌ها را متقاعد خواهد کرد که ایران خود را به اموری متعهد و پایبند کرده است که از نگاه آنان نه فقط بیهوده است بلکه یافتن هر راه حل دیپلماتیکی برای حل نهایی مشکلات منطقه را اگر نگوییم غیرممکن دستِ کم به شدت سخت می‌کند. از همین رو شاید آنها در صدد فاصله گرفتن از معضل روابط خارجی ایران برآیند که این خود راه را برای دخالت بیشتر دیگر کشورها هموارتر خواهد کرد.

با این همه، یک نکته را نیر همچنان به عنوان یک احتمال کوچک، نباید از نظر دور داشت و آن همان نکته‌ای است که چندی پیش، پس از رونمایی ایران از توافق استراتژیک ۲۵ ساله با چین در همین کانال نوشتم و اینجا دوباره تکرارش می‌کنم:

“آیا جمهوری اسلامی تغییر سیاست منطقه‌ای خود را اجتناب‌ناپذیر دانسته اما عملی کردن آن را تحت لوای توافق استراتژیک با چین، راه کم هزینه‌تری بخصوص از جهت حفظ پرستیژ، نسبت به توافق با آمریکا می‌داند؟”
اگر این باشد، وزارت خارجه طبعاً از طرح پیشنهادی چین به طور رسمی استقبال خواهد کرد!

احمد زیدآبادی

#ظریف  #وزارت_خارجه   #چین   #استراتژیک

ابزار سیاسی ابزار سیاسی ابزار سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *