گزارش بازار امروز سه شنبه ۱۲دی ۱۴۰۲
افسرده  بی لبخند !

بازارسرمایه شبیه این ادم های افسرده شده که هیچ خبرخوبی او را خوشحال نمیکند و گاهی اوقات فقط و فقط باشنیدن یک خبر لبخند ریزو سردی می زند و تمام دوباره همان حال و همان  چهره ! البته که اتفاقات خوب در لایه های پایین  بازار در جریان است ولی در حال حاضر بازار هیچ حسی به این رویدادها نداشته و فضا منفی پیش می رود .

بازار امروز را در حالی پیش بردیم که به وضوح در چهره بازار نوعی سردرگمی و انتظار به چشم می‌خورد دیروز هم عرض کردیم بازار نه در منفی‌ها شرایط پایداری دارد و نه مثبت‌های آن می‌تواند خیلی دوام بیاورد از همین رو به نظر در شرایط فعلی به یک محرک و یک شوک قوی‌تر برای پریده شدن از این نقاط نیاز داریم گزارش‌ها تا حدودی توانست یک موج کوتاه در برخی تک سهم‌ها ایجاد کند اخبار تجدید هم کمی موثر بود اما به نظر شوک‌های قوی‌تر و پایدارتر و ماندگارتری برای اثرگذاری در بازار نیاز داریم …

در روزهای گذشته همواره روی چهار عاملی که در بازار موثر است صحبت می‌کردیم تجدید، تسعیر ارز و نیما و  و دلارآزاد ،  گزارش‌ها و در نهایت اخبار خاص خودرویی و بانکی پالایشی یکی از مواردی که بسیاری معتقدند جریان حرکت بازار به آن بسته شده و وزن می‌گیرد دلار است …

همگان بر این عقیده‌اند که اسم رمز تثبیت نرخ و تثبیت قیمت‌ها در نرخ ارز در شرایط حال حاضر در دستور کار بانک مرکزی و دولت قرار گرفته و با هر قیمتی که شده می‌خواهند این نرخ باقی بماند و به هیچ چیز هم توجه ندارند که تورم ۴۰ درصدی کشور ، دلار را در مقابل سایر کالاها ارزان‌تر کرده و کم کم فضا برای جولان این موضوع افزایش پیدا می‌کند . واردات روز به روز تقویت می‌شود و به صرفه‌تر و صادرات تضعیف و این موضوع خود را در تراز منفی بی‌سابقه کشور نشان می‌دهد دولت در حال حاضر همه این موارد را نادیده گرفته و کنار گذاشته است و فقط و فقط به تثبیت فکر می‌کند البته نیم نگاهی هم به کسری بودجه خود دارد اما در حال حاضر باز هم تن به این ماجرا نداده و حاضر است با اوراق سنگین و نرخ‌های عجیب خود را مقروض و بدهکار سازد اما فعلاً با دلار بازی نکند …

البته این رفتار سابقه قبلی هم داشته و نتایج آن هم کاملاً روشن و مشخص است و روی صحبت ما دقیقاً همین است از دید ما دولت دو مسیر را بیشتر در پیش ندارد یا نرخ ارز را متعادل با تورم و فضای تورمی کشور تنظیم کرده و پیش می‌برد که در این حالت نرخ ارز نیما و احتمالاً نرخ ارز بازار آزاد با شیبی آرام و ملایم رشد خواهد داشت و یا سراغ همان رفتار قبل و همان آزمون و خطا و احتمالاً همان نتایج خواهد رفت یعنی سرکوب و عدم تن دادن به نظام بازار و سپس احتمالاً جهش‌های ارزی در مقطع کوتاه…  به نظر چه مسیر اول باشد چه مسیر دوم نتیجه یکیست و ارز در محدوده منطقی خود قرار خواهد گرفت و دولت نمی‌تواند در بلند مدت این موضوع را ثابت نگاه دارد

و هدف از گفتن این موضوع چیست که وقتی صحبت از عوامل چهارگانه می‌کنیم و تسعیر و نرخ ارز را یکی از آنها بیان می‌کنیم هر تغییر کوچکی در سیاست‌های دولت می‌تواند در این مسیر موثر باشد و عاملی برای حرکت و رفتار خاص بازار شود.  درست شبیه رفتاری که در دلار نیما در این مدت شاهد بودیم که البته بازار هم با آن همراهی کرد اما دوباره کند شد و البته امروز دوباره  با یک حرکت بالای ۳۹۱۰۰ قرار گرفت . امیدواریم این موضوع در مسیر عقلانیت پیش برود  و تحلیل گران بهتر است این نکات مهم را به یاد داشته ور در محاسبات سود  سال اتی و پی به ای فوروارد بازار لحاظ کنند  ..

و حرف آخر …و مرور یک رویداد خاص …

همه چیز از یک صبح جمعه آغاز شد. خبری منتشر شد که همه را شوکه کرد و آن ترور سردار سلیمانی بود با خود لحظه‌ای که این خبر را شنیده‌ایم مرور می‌کنم و دقیقاً در اولین تلفن ها همه به دنبال جواب این سوال بودند که حالا چه می‌شود؟! در اهمیت آن روز این را عرض کنیم معتقدیم از آن مقطع تا به امروز چنین ریسک سیاسی به بازار وارد نشده …

همه از ایجاد یک ریسک تمام عیار روی سر بازار و یک جنگ خاص بین ایران و آمریکا صحبت می‌کردند و بورسی‌ها هم که طبق معمول همیشه تا بیخ همه چیز را بریده بودند  و  ریسک جنگ و نابودی کل زیرساخت کشور و کارخانجات را قرار بود در این چند روز کاری روی سر بازار آوار کنند.

اما فارغ از همه این موارد یک بار دیگر به همه اثبات شد که ما مملکت مدیریت بحرانیم یعنی تا بحرانی نباشد هیچکس به اهمیت و شرایط خاص نمی‌رسد و هیچ تصمیمی سریع و جدی گرفته نمی‌شود.

در همان روز جمعه همه متوجه ریسک‌های عجیب و غریب مرتبط با بازار شده بودند و می‌دانستند چه روزهای سخت و تلخ و دشواری در انتظار بازار سرمایه است… چرا دقیقه به دقیقه و ساعت‌به ساعت آن روزها را به یاد داریم …چون هر روز  هر لحظه آن  برای حقیقی و حقوقی های بازار خاص دنبال شد .

در آن مقطع از روزهای تاریخی بازار ،حقیر مسولیت پرتفوی یک نهاد حقوقی را بر عهده داشت و به هر حال مسئولیت حجمی از دارایی با بنده بود و هیچ وقت حرف یکی از همکاران در آن مقطع را فراموش نمی‌کنم که می‌گفت عمق بحران بورس و بازار را در مقطع ترور سردار سلیمانی ما از اتاق پر از دود و طبقه‌ای سرشار از بوی سیگار فهمیدیم که برای اولین بار بود اتفاق می‌افتاد و این فشار را همه با پوست و گوشت خود لمس کردند…

بحث ما اما واکنش همه به این جریان بود . انگار دست نامرئی همه را در کلام و عمل با هم متحد کرده بود حداقل اگر نگوییم همه ولی بخش عمده ای از افراد را …  البته در همان روزها هم همه با هم یکدل نبودند.درست مثل امروز… منتهی فرقش این است که  در آن مقطع هیچ کسی بیان نمی‌کرد  که همراه نیست
طبیعی هم بود … بسیاری در ان روزها که دور میز جمع می شدند پای کار بودند و کسی بهانه نمی آورد ولی در هر صورت جدال سختی بین  خریداران و فروشنده ها در جیان  بود .
بسیاری از اشخاص حقیقی و بسیاری از شرکت‌های خصوصی در طول آن چهار روز کاری در سمت فروش ظاهر شدند

و بودند معدود شبه دولتی‌ها و حقوقی‌ها که یا همراهی نمی‌کردند و در خرید دست نگه داشته بودند و یا به طور کلی در سمت فروش بودند

و بسیار جالب است که به یاد می‌آوریم موضوع وابستگی معاملات پرتفوی شخصی مدیر دارایی با سبد و صندوق در اختیار ، از همان مقطع اوج گرفت و بیرون زد رفتار مدیر صندوق و همبستگی پورتفوها با پورتفوی شخصی در آن زمان به اوج خود رسید ‌.

چه بسیار افرادی که بنا به هر دلیلی تا قبل از اینکه دست به فروش پرتفوی شخصی بزنند بیشتر تماشاچی بازار بودند و طی روزهای بعد از حادثه ، با فروش پرتفوی شخصی شروع به فروش سهام صندوق‌ها کردند و این موضوع در روزهای انتهایی، فشار فروش در بازار را بیشتر می‌کرد طوری که همه کسانی که قصد داشتند دور آن میز از بازار حمایت کنند روزهای آخر ناامید شده بودند که از پس این موج فشار فروش بر نمی‌آیند اما جلسات ادامه داشت و محوریت آن جلسات بر یک چیز استوار بود…آبروی بازار سرمایه حفظ شود … این دستور هر طور که می‌شد باید اجرا می‌شد (مقایسه کنید با این روزها که دیگر انگار کسی انگیزه ای برای این ابروداری ندارد )

این را می‌خواهیم عرض کنیم که افرادی که دور میز جمع می‌شدند و یا تلفنی با یک هسته مرکزی در ارتباط بودند با هر نظر و عقیده‌ای یک موضوع را پیش می‌بردند و آن همین است که در حال حاضر باید به بازار سرمایه کمک شود چیزی که می‌خواهیم امروز و فردا عرض کنیم این است که در هیچ مقطعی بعد از آن نه چنین جمعی جمع شد و نه چنین اتحادی و وحدت هدف و کلمه ای در بازار وجود داشت که برای کمک به بازار چنین رویدادی صورت گیرد
این دقیقاً خود نشان می‌دهد که حاکمیت اگر بخواهد به نوعی اگر عاقلانه تصمیم بگیرد می‌تواند به این بازار ،که بر همگان روشن شده مزایای آن می‌تواند چه اثرات بسزایی در بازار داشته باشد کمک کند و یک بازی برد برد برای کشور رقم‌بزند اما هیچگاه چنین چیزی را دیگر نخواست …

و نکته آخر این بخش امروز این است که در عدم اتحاد فعلی بی‌تعارف نقش سازمان بورس را بیش از هر زمان دیگری موثر می‌بینیم چرا که معتقدیم در حال حاضر نه تنها نهادهای بیرونی که حتی کوچک‌ترین ارگان‌های دولتی و شبه دولتی نیز حرف مدیران سازمان را نمی‌خوانند و اهمیتی به بازار سرمایه نمی‌دهند و این دقیقاً بر عهده این سازمان است که بتواند جای خود را در تصمیم گیری و تصمیم سازی‌ها باز کند پس از بحران ۹۹ سلسله اتفاقات و رویدادهایی به وقوع پیوست که این قدرت نصف و نیمه که وجود داشت رو به زوال گذاشته و امروز حتی این سازمان طرف مشورت کسی هم قرار نمی‌گیرد…

سعی میکنیم فردا نیز به برخی رویدادها و اتفاقات این هفته خاص پس از ترور بپردازیم …

بتا سهم

#گزارش_بازار

بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه بازارسرمایه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *