چهارشنبه هراسی …
امروز چهارشنبه بود و همین کافی بود که بازار امروز در عین این که شجاعت نصف و نیمه درخرید داشت ولی مردد باشد . انقدر در آخر هفته ها اتفاقات عجیبو غریب رخ میدهد که بازار سعی کرد امروز در آستانه رسیدن گزارش ها و با توجه به جو چهارشنبه بودن کمی بیشتر صبوری کرده و تماشاچی باشد و همین شد که بازار امروز نه خیلی پرحجم بود و نه میلی برای مثبت شدن داشت و البته با وجود خبرهای منفی سیاسی بازهم ایستادگی خوبی داشت …
امروز بازار را در حالی آغاز میکردیم که به نظر میرسد بار دیگر قرار گرفتن در بین چالشهای متعدد سیاسی و ریسکهای آوار شده از تحولات اخیر طلایی باعث شد بازار در عین اینکه افزایش نرخ ارز را به چشم میدید دوباره شجاعت روزهای گذشته خود را پس بگیرد و محافظهکارانه به بازار امروز نگاه کند.
تحولات دنیای سیاست
تحولات دنیای سیاست آنقدر لحظهای و خاص و حساس پیش میرود که هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم باید منتظر یک رویداد و اتفاق جدید باشیم. اتفاقات این چند هفته گذشته و واکنش ایران بی شک طی سالهای گذشته بی سابقه بوده و شاید بعد از رخداد ترور سردار سلیمانی این اولین باریست که چنین شرایطی را در بازار شاهدیم و با آن مواجه هستیم البته انصافاً واکنش بازار هم واکنش غیرمنطقی و هیجانی نبود
اگر به تصمیمات و تحولات و سخنرانیها از بعد از جریان حمله حماس به این طرف نگاه کنید میبینید که یک خط سیر مشخص را دنبال میکند، که در عین اظهار و اعلام مواضع سعی میکند خود را از درگیری دور نگه داشته و اگر هم قصد درگیری دارد آن را به بیرون مرزها منتقل کند این سیاست و خط فکر سیاسی شاید در ابتدای حمله حماس به اسرائیل و سپس واکنش اسرائیل برای سهامداران و بازار نامشخص و گنگ بود اما هرچه جلوتر رفت روشنتر شد و حالا دلیل این واکنش سرد و اندک به تحولات سیاسی همین امر است که تا حدودی اطمینان پیدا کرده موضوع به شکل حساب شده پیش میرود و سیاست ایران دوری از هرگونه درگیری است که منجر به بیثبات شدن شرایط سیاسی و اقتصادی گردد
البته بازار امروز هم تا حدودی توانسته بود با محوریت دلار کمی خود را از زیر بار فشار فروش رها کند
ولی برای حرکت به سمت فرار از این شرایط به بستر مناسب سیاسی هم احتیاج دارد در واقع آرامش سیاسی و کاهش تنشها و همچنین ثبات و یا ادامه نرم و ریز نرخ ارز میتواند این قابلیت را برای بازار رقم بزند که کم کم مسیر خود را پیدا کند البته در این بین گزارشهای میان دوره هم در این آخر هفته و ابتدای هفته بعد میتواند فضای منطقی تری را در قیمت ها ایجاد کند ولی دیروز هم گفتیم نقش تثبیت کننده دارد نه پیشران …
البته لابلای اخبار و تحولات ریز و درشت مختلف دو رویداد را داشتیم که نمیدانیم چرا بازار خیلی به آن توجه نکرد رخداد اول صحبتهای وزیر اقتصاد بود که تاکید کرد موضوع تجدید ارزیابی داراییها به موضوع اصلی و مهم و اولویتدار دولت تبدیل شده و موضوعی است که مورد توجه و مورد قبول دولت است حالا بسیار مهم است که شرکتهای سهامی بازار و یا سازمان بورس پی این داستان را گرفته و تجدید را دوباره در شرکتها آغاز نمایند البته که آبی از هیچ طرف گرم نمیشود…
و موضوع دوم
اخبار و رویدادهای بودجه است که در آرامش پیش میرود و سپری میشود و حتی شاهدیم خبرهای نسبتاً خوبی از بودجه برای بازار میرسد نظیر کاهش مالیات و مواردی از این دست. البته بازار روزهای پرخبری در پیش دارد به خصوص در حوزه گزارشها که امیدواریم به بهترین شکل ممکن منتقل شده و مسیر خوبی را پیش بگیرد
در هر صورت و به هر حال آنچه مهم بود این بود که بازار امروز را هر طور شده با هر شکل و با هر شرایطی پشت سر بگذارد و به تعطیلات برود تا کمی همه چیز آرام شده و در آرامش نسبی هفته بعد و ماه بهمن را آغاز کند …
و اینک بهمن میرسد …
چه اسم خاطره سازی…
اما اگر اجازه بدهید امروز بررسی مختصات بازار را تا همین جا داشته باشیم و به سراغ موضوع بسیار مهمی برویم که از دیروز افراد زیادی آن را با ما در میان گذاشته و نقل روز و صحبت بسیاری از فعالان بازار شده و آن هم آیین نامهای است که از سوی سازمان بورس ابلاغ شده و نحوه انجام معاملات افراد را تا حدودی با چالش مواجه کرده است
در واکنش اول وقتی این ابلاغ را میخوانیم خود ما که معاملات خیلی زیادی را بعضاً نداشته و یا در یک اصول چهارچوب خاص معامله میکنیم میبینیم ممکن است بخشی از این بندها شامل ما هم بشود و یکی اتفاقاً به شوخی که به نظر خیلی هم جدی به نظر میرسید بیان میکرد ۸۰ درصد معاملات حقوقیها و تقریباً ۱۰۰ درصد معاملات صندوقهای تثبیت و توسعه مشمول این تخلف میشود و خلاصه ماجرا که بسیاری معتقد بودند این بخشنامه تیر خلاصی به نحوه انجام معاملات بسیاری از سهامداران است و تو گویی غیر مستقیم به همه توصیه میکنند که از این بازار بروید وگرنه جریمه میشوید…
و اگر نروید میشود حکایت آنکه…
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنکه هست گیرند
البته این شعر بیت بعدی هم دارد که میگوید
خوبان همه عالمان دهرند
کین جام بلا به شست گیرند
حالا این به شست گیرند هم حکایتهای متفاوتی دارند که واقعاً به شست گیرند
یا با وجود تمام این بلایا جام بازار سرمایه را در دست داشته و به شست میگیرند و کار میکنند
اما در هر صورت در این شرایط فعلی ابلاغ چنین آیین نامهای در زمان درست و خوبی انجام نشده چرا که بازار به آرامش نیاز دارد و از سوی ديگر ایرادات و ابهاماتی دارد که باید برطرف گردد ولی قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم بیایید دو طرفه به این ماجرا نگاه کنید یک طرف این ماجرا سازمان بورس قرار دارد که وظیفه نظارت به عهده اوست و باید این موضوع را دنبال نماید و به بهترین شکل ممکن پیاده کند و سمت دیگر فعالان بازار هستند که در این بستر چارچوب معاملاتی باید کار کنند
به هر حال
بر کسی پوشیده نیست که در بخشی از نماد خاص بازار که سگ میزند و گربه میرقصد!! بخشی از فعالان با هر شکل و شمایل و با هر دلیلی معاملاتی را در بازار انجام میدهند که شایسته و بایسته این بازار نیست و راحت بگوییم از سر و روی آن کثافت کاری میبارد هیچکس هم مخالف این جریان نیست که با این افراد برخورد نشود سهم باد کردن ، زدن به کد صندوقها، معاملات صوری ایجاد کردن، کد به کد کردنهای خاص و انواع و اقسام تخلفات که شاهدش هستیم همه و همه بر این اصل مورد پذیرش همه است که نباید چنین مواردی در بازار وجود داشته باشد و برخورد نظارتی با این قبیل کارها مورد حمایت همه است.
اما عزیزان به خاطر میآورید که وقتی آن بزرگواری که از عقدههای کودکی رنج میبرد و مسائل شخصی را به اسم نظارت سر بازار خراب میکرد رفت، گفتیم که سلیقهای رفتار کردن نتیجهاش چنین میشود و حالا عجیب است که سازمان دوباره به همون فضا برگشته و راه را برای اعمال نظارت سلیقهای باز کرده است…
تمام حرف ما این است که بسیاری از این بندها مبنای دقیق محاسبه و قضاوت وجود ندارد و باز سلیقه است و سلیقه و نظر شخصی…
اگر فردای روزی دوباره شخصی با همان روحیات بر محوریت کار سوار شود به راحتی میتواند با اعمال نظر و سلیقه چنین رفتاری را در بازار پیش بگیرد و دوباره همان آش و همان کاسه…
تضمین اینکه این موضوع دستخوش جریان سلیقهای نمیشود چیست؟ خرید یا فروش بر مبنای بنیادی بر چه مبنایی گذاشته شده؟
تشخیص اینکه یک خرید بنیادی است یا غیر بنیادی دقیقاً به عهده کیست؟ مبنای قضاوت کجاست؟ خط کش چیست؟
به نظر اینها همه سوالاتی است که موجب میشود دوباره به این نقطه برگردیم که احتمالاً سلیقه شخصی جای نظارت سیستمی را خواهد گرفت و تکنولوژی و هوش مصنوعی و الگوریتم توجیه کننده رفتار آن خواهد بود
به نظر بهتر است کمی در مورد این موضوع روی دو چیز کار شود
اول توضیحات تکمیلی در مورد این ماجرا و دوم تامل و کمی صبر در اجرا چرا که اجرای ناگهانی و غیر اصولی و غیرمنطقی این دستورالعمل میتواند اندک فعالیت فعلی بازار را نیز با چالش مواجه سازد و پول های بزرگ را از بازار فراری دهد …
و نکته آخر
از ابتدای بازار تا امروز یک اختلاف دیدگاه بزرگ وجود داشته و آن هم بحث بر سر قاعده سهامداری و یا نوسانگیری است
مشکل اینجاست عزیزان در سازمان بورس همه را با دید نوسان میبینند و این کار را رد میکنند در صورتی که این ذات بازار است و تا بازار ثانویه قوی وجود نداشته باشد بازار اولیه معنی پیدا نمیکند و در ثانی اگر در این خیال به سر میبرید که با این رفتار مردم به سمت سرمایهگذاری غیر مستقیم سوق پیدا میکنند …باشد اشکالی ندارد …
تفکر شما را دوست داریم اما بهتر نیست این انرژی را برای پولهای بیرون بازار بگذارید و با رفتار این چنینی شرایط بازار را بر هم نزنید ؟!
دوباره هم تاکید میکنیم هیچکس مخالف برخورد با متخلفان نیست اما ترس برخورد سلیقهای و سابقه درخشان برخی ناظرین در این ماجرا همه را میترساند…
و اما سراغ بازار برویم …
بتا سهم
خبرهای منفی سیاسی/ خبرهای منفی سیاسی / خبرهای منفی سیاسی / خبرهای منفی سیاسی