گزارش بازار امروز سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲
ریسک بامن زاده شده … منو رها نمیکنه !
دقیقا حکایت این روزهای بازار سرمایه شبیه اهنگ همان مرحوم است که می خواند ریسک و اتفاقات منفی با بازار زاده شده و او را رها نمیکند و حتی سرهم برمیگرداند دنبال او می آید ! ریسک ها و خبرهای منفی بازار را ول نمی کند و هنوز آن یکی تمام نشده خبر جدیدی میرسد …
بازار امروز را در حالی آغاز کردیم که موجهای خبرهای ریز و درشت و رنگارنگ بازار را رها نمیکنند. موجها یکی پس از دیگری به صخره بازار میکوبند و او را تحت تاثیر خود قرار میدهند البته در روانشناسی و اثرگذاری اخبار معمولاً دو موج ایجاد میشود موج اول موج قوی روانی و اولیه اخبار است و زود هم تخلیه میشود و موج دوم موج واقعی اثرگذار در بازار خواهد بود که اولی کوتاه و دومی کمی میان مدت و زمان بر میشود…
در موج اول ابتدا خبرهای سیاسی و حمله به آمریکا را داشتیم و بازار دیروز کمی از این موضوع اثر گرفت و البته دلار هم مسیر صعودی داشت هنوز پس لرزههای آن حمله خود را نشان نداده اما به نظر میرسد واکنشی محدود به عراق و سوریه و لبنان و این حوالی داشته باشد و این کمی خیال بازار را راحتتر میکند چرا که بازار تا بیخ جنگ با آمریکا را برای خود بریده بود حالا از این پس موج دوم این دست اخبار را لمس میکنیم که معتقدیم اثر گذاری کمتری دارد البته اگر این وسط کسی دیوانگی نکند !!
هنوز تحولات سیاسی تمام نشده بود که ما موج اول خبر افزایش نرخ سود را امروز در بازار لمس کردیم…
بی شک خبر افزایش نرخ سود هم دو موج دارد یک موج ابتدای روانی که یک سیگنال منفی قوی از سوی سیاستگذار به بازار ارائه میشود و موج دوم موج واقعی و اثرات واقعی این جریان است که در اجرا و اثرگذاری واقعی این مصوبه در بازار صحبت میکند. به نظر ما موج اول را امروز تا حدودی پشت سر گذاشتیم البته برخی معتقدند فردا هم هست ولی شدت سخت آن امروز بود تا اثرات واقعی آن ملموس شود …
اما در مورد اثرات واقعی باید کمی زمان داد و طی روزهای آینده نیز در مورد آن بیشتر صحبت میکنیم اما به نظر میرسد این نرخ سود ۳۰ درصد با نرخ شکست بالا و البته محدود بودن احتمالی به واسطه اجرای برخی پروژهها برنامهریزی شده است و به نظر این نرخ حداقل برای اهالی اقتصادی چیز عجیبی نیست و همین نرخ در حال حاضر در دسترس بچههای بازار هست تازه بدون شکست… اما شاید بخشی از پول بیرون را قلقلک دهد که البته آن پول هم بعید است دل به یکی دو درصد بالاتر خوش کرده باشد و به این سمت بیاید اگر دانشمندانی که این تصمیم را گرفتهاند کمی روند خروج پول از صندوقهای فیکس طی این مدت و رجعت آن به بازارهای موازی را دنبال میکردند خوب متوجه میشدند که در حال حاضر سیاستهای انقباضی پولی و بحث افزایش نرخ سود چاره کار نیست.
اعتماد و تورم انتظاری دو حلقه مفقوده ماجراست … کما اینکه در سالهای گذشته نیز این موضوع امتحان شده و نتیجه آن مشخص بوده و چه عجیب که تاریخ تصمیمات این چنینی مو به مو در حال تکرار شدن است… فقط یکی سیبیل دارد و خوش تیپ تر است و آن یکی کت شلوارش گشاد تر بود…
اما در هر صورت صحنه فعلی بازار صحنه زد و خورد بین این اخبار و اتفاقات است از یک سو خوشبینی نرخ ارز و احتمال افزایش نرخ دلار نیما و قرار گرفتن بازار در قیمتها و فضای حداقلی یک طرف قرار دارد و در سوی دیگر تحولات سیاسی و ریسکهای آن و همچنین جریان نرخ سود در طرف دیگر است و در مبارزه و وزن کشی این دو جریان فعلاً مسیر بازار و واکنش آن خیلی جذاب نبوده و انرژی عجیبی را از بازار گرفته است…
در نهایت در مورد نرخ سود باید گفت این یک سیگنال منفی قوی از سوی سیاستگذار به بازار بود نگذاشت تا حتی جوهر قلم حرف دیروز ما خشک شود و اثبات کند که همچنان ریسک دولت و تصمیمات دولت از حتی ریسک سیاسی و تحولات جنگ نیز بیشتر است در بخش بعد در مورد این موضوع مفصلتر صحبت خواهیم کرد و اتفاقاً معتقدیم چنین سیاستی یک آلارم و آژیر هشدار برای سرمایهگذاران است و البته بیشک نمیتواند تبعات منفی در بازار در پی نداشته باشد
اما در مورد نرخ سود
امروز برخی منفیهای بازار و فشار فروش را ناشی از انتشار اوراق ۳۰ درصد میدانستند اما لازم است تا در مورد این اوراق چند نکته را بیان کنیم نکته مهم اول این است که نرخ شکست این اوراق مهم است و به نظر نرخ جریمه و شکست کمتر از یک سال باعث میشود جذابیت فعلی از بین برو
نکته بعد این که همین حالا بسیاری از صندوقها نرخ ۲۸ و ۲۹ را تا حدودی ساپورت میکردند و یکی دو درصد راه به جایی نمیبرد .
البته این یک سیاست آشکار از سوی بانک مرکزی برای کنترل نرخ تورم و شاید هم نرخ ارز است و از دیدما این موضوع را نشان میدهد که آخرین تیرهای ترکش برای کنترل و نهیب زدن به تورم و نرخ ارز در حال رها شدن است و پس این ماجرا و ایجاد و رشد نقدینگی این چنینی قطعاً اتفاقات متفاوتی نهفته است…اما در مجموع به مانند همه اتفاقات باز هم نشان داد که دولت بزرگترین ریسک بازار است و تصمیمات این چنینی بزرگترین آسیب را به بازار میزند دولتی که نمیتواند سرمایههای اجتماعی را برای جذب پول به رویدادهای مولد داشته باشد سرنوشتی جز این ندارد مجبور است این جریان پول را با نرخهای بالا و هزینه عجیب برای یک سال هم شده فریز نگه دارد.
اما همه و همه سرجمع یک نکته را به ما یادآوری میکند که عنان کار با این تحولات و اتفاقات کم کم دارد از دست خارج میشود و دولت اگر نتواند نقدینگی فعلی را در مسیر درست هدایت کند بی شک انتشار چنین اوراق حتی با نرخهای سود بالاتر هم چاره کار نخواهد بود.
ایجاد یک رکود دامنگیر ،افزایش بیکاری و ادامه تورم به واسطه نبود اطمینان به دولت و کاهش ارزش پول ملی البته گستردهتر شدن رانت و فساد و دلالی از مهمترین نتایج اجرای چنین سیاستهایی خواهد بود و بار دیگر تاکید میکنیم طوفانی که امروز شاهد آن هستید نتیجه بادیست که طی این سال ها با ضربه زدن به بازارهای مختلف کاشته اید و امروز طوفان درو میکنید.
سیاست اعتماد زدایی از بازارهای مولدی که قابلیت جذب پول و ایجاد سرشکن های ضد تورمی را دارد به هدف اول شما تبدیل شد و چنین رفتاری جریان پولی که میتوانست در یک مسیر درست در بازارهای اولیه و ثانویه هم تامین مالی کرده و هم نیاز بنگاهها را با نرخهای بسیار کمتر فراهم آورد امروز نه تنها با نرخهای بالاتر از ۳۰ جذب نخواهد شد بلکه حرف شما را نیز قبول ندارد و به بازارهای غیر مولدی همچون طلا دلار ملک و خودرو زده است
بله عزیزان این نتیجه همان سیاستی است که خودتان ایجاد کردهاید و رقم زدهاید نتیجه گوش فرا دادن به سیاستهای پوپولیستی است که نتیجه آن امروز کاملاً مشخص است مشروعیت زدایی از بازار سرمایه گذر پوستی بود که خیلی زود به دباغ خانه افتاد و امروز به نظر برای اجرای این سیاستها کمی دیر شده
البته معتقدیم اگر از همین حالا نیز فرمان عقلانیت به جای تصمیمات غیر عقلایی حاکم شود خسارت آن کمتر خواهد بود
در نهایت علم اقتصاد را دست کم نگیرید او شبیه یک دوست با معرفت برای شما میتواند ظاهر شود اما اگر بخواهید زیر و رو بکشید و او را دور بزنید خیلی زود رد انگشتهای سیلی او روی صورتتان میماند هرچند همین حالا نیز روی صورتتان نشسته منتها کسی نیست در آینه به شما نشان دهد…
و حرف آخر هرچه سعی کردیم خود را کنترل کنیم و حرفی نزنیم نشد که نشد…
این چند وقت و چند ماه مدیریت برخی افراد به نظر تقابل واقعی، دقیق و درست دو جریان است… جریان تعقل تدبیر و فکر کردن در مقابل جریان هوچیگری و عوام فریبی و بدون پایه حرف زدن ،تقابل حرف درست و منطقی در مقابل حرف مفت… تقابل علم اقتصاد با علم کشک و پشم برخی افراد … تقابل از سر دلسوزی حرف زدن با حرف و شعار و باد هوا و معتقدیم کسانی که داعیه دار این جريان و ماجرا بودند حتی قدرت پیش بینی متغیرهای اولیه اقتصادی را هم نداشتند
نمیدانیم تا کی قرار است کشور با چنین تفکراتی اداره شود اقتصاد علم است نمیدانیم چرا نمیخواهید قبول کنید که با علم و مسائل علمی که بارها و بارها کل دنیا با آن مواجه بود و آن را حل کرده شما راه حل متفاوتی نخواهید داشت… البته اگر تئوری پردازی اساکیلی که حرف میزنند را قبول دارید که هیچ … اما گویا واقعا مملکت بر اساس همین تئوریها تاکنون اداره میشده اما اگر قبول ندارید به نظر گام برداشتن در مسیر درست علم اقتصاد که تکیه بر تءوریهای درست و منطقی بازار است تنها راه نجات شما خواهد بود.
یا به نظام عرضه و تقاضا منطق این موضوع احترام میگذارید، به سرمایه و سرمایهگذاری اهمیت میدهید ،قوانین را اصلاح میکنید و یا این بارهم با بی تفاوت از کنار آن رد میشوید … که فعلا رد شدید اما بدانید امروز این سیلی افزایش ۱۵ درصدی نرخ ارز و بیارزش شدن پول ملی را در کنار سایر مشکلات به شکلی آرام و آهسته خوردید فردا با تجمیع مشکلات و اتفاقات مشت محکمی از علم اقتصاد و دست نامرئی بازار خواهید خورد…
بتا سهم
بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه