گزارش بازار امروز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲
تحت تعقیب تجدید !
امروز در آخرین روز هفته کار را در حالی پیش بردیم که فضا به شدت صفر و یکی شده بود و بازار در انتظار نتیجه تصمیمات جلسه سران قوا برای افزایش سرمایه از محل تجدید بود و همین شرایط نیز باعث شده بود تردید و ترس در چهره معاملات به خوبی روشن و مشخص باشد و حجم هم به واسطه همین بی خبری و اخر هفته بودن سکوت میکرد … بازار امروز در واقع جایی رسیده بود که خوشبینی وجود داشت اما ترس از تصمیمات ناگهانی و غیر منتظره دولت ذهن بازار را آزار میداد و میترسید دل به این تصمیمات خوش کند …
البته در کنار خبرهای خودرو که امروز اثرات آن را جسته و گریخته در بازار شاهد بودیم و زمزمه های مثبت بودن جلسه نیز شنیده میشد موضوع دلار هم به نقل روز محافل تبدیل شده و باعث شده است تا فضای متفاوتی را در بازار رقم بزند . هر چند فکر میکنیم امروز اخبار ۴۰ شدن نیما و رشد دلار زیر سایه همین جلسه سران قوا بود .
امروز بیشتر در مورد این موضوع صحبت میکنیم و از اثرات آن در بازار و جهتگیریها در پورتفو صحبت خواهیم کرد اما قبل از هر چیز ذکر این نکته لازم و ضروری است که یک بار دیگر به سیاستمداران و سیاستگذاران اقتصادی حتی آن دسته از سیاسیونی که فکر میکنند چیزی از اقتصاد میدانند این نکته را یادآور شویم که اقتصاد علم شوخیبرداری نیست مگر میشود سیاستگذاریهای سرکوبی و دستوری برای مدت طولانی باقی بماند ؟!
اگر اینطور بود امروز شوروی همان شوروی مانده بود و کویا و ونزوئلا تورم های تک رقمی داشتند ! اما همین نکته کوتاه را نمیخواهند بفهمند و با تئوریهای عجیب و پوسیده در حال پیاده کردن تفکراتی هستند که نتیجه آن مشخص است . به خاطرات چند رئیس کل قبلی رجوع کنید همه آنها روی چند موضوع تاکید دارند که مهم ترین انها این است که به اشتباه تاکید سیاسیون کنترل نرخ ارز بوده اما در نهایت دست بازار پیروز شده است .
تفکراتی مانند دلار زدایی و مواردی از این دست جز ضرر چیزی برای کشور به همراه نداشته و چه عجیب که همان کسانی که روزی طرفدار تئوریهای زمستان سخت و مواردی از این دست بودند امروز همچنان روی این نظریات اسکلانه خود تاکید میکنند و این شرایط کشور است …
پر واضح است که وقتی چند سیاست آشکار و واضح اشتباه را در پیش میگیرید نرخ ارز را نمیتوانید کنترل کنید . سیگنالهای این موضوع نیز به وضوح برای شما روشن است. شما بستر درست و مناسبی را برای جریان نقدینگی فراهم نکردید و وقتی این سیل نتواند در مسیر درست خود قرار گیرد ، هر آنچه سر راه خود است ویران میکند نکته بعد نقدینگی را افزایش دادهاید و هیچ نظم و انضباطی در سیاستهای پولی و مالی به کار نبردید نکته بعد تراز تجاری کشور را با سیاستهای ارزی غلط به فاجعه بارترین شکل ممکن رسانده و ۱۵ میلیارد دلار کسری تراز تجاری را ایجاد کردید نتیجه آن چه میشود ؟!
نتیجه آن میشود که یک باد مخالف سیاست این درخت به ظاهر بلند و لاغر را چنان تکان میدهد که کسی نمیتواند جلوی لرزشهای آن را بگیرد و چه عجیب که با خود مرور میکردیم شاید چند سالی هست این موارد را بیان میکنیم اما کو گوش شنوا ! گویی هر کسی که میخواهد روی آن صندلی بشیند یک بار تجربیات تلخ گذشته را باید تکرار کند …
اما موضوع نرخ ارز و اثرات آن در بازار … همیشه و همواره جریان پول در بازار سرمایه با نرخ ارز همگرایی مثبتی داشته و همیشه بازار با رشد نرخ ارز حرکت کرده است که این البته طبیعی و منطقی به شمار میرود از سوی دیگر بازار نرخ دیگری را به عنوان دماسنج قطعی خود پیش گرفته و آن نرخ دلار نیماست
به نظر کار به جایی رسیده است که به زودی شاهد خواهیم بود که همگان اعلام میکنند ادامه این وضعیت به سود هیچکس نیست و دلار نیما نرخش تغییر خواهد کرد و امروز اولین قدم را به ۴۰ برداشت … این دقیقاً چیزی است که از مدتها قبل وجود داشت و حالا رنگ واقعیت به خود میگیرد به نظر این اتفاق و رویداد در کنار افزایش نرخ ارز در بازار آزاد میتواند مهمترین رویداد و به نوعی نقطه عطف آغاز حرکت بسیاری از سهمها در بازار باشد .
و نکته آخر
در مورد نرخ ارز این است که همیشه جریان نرخ ارز شجاعت و انگیزه را بین تحلیلگران بازار افزایش میدهد تحلیلگرانی که تا دیروز اگر به آنها میگفتیم نرخ دلار ممکن است ۷۰ هزار تومان شود و آن را در اکسل قرار دهید با نگاه زیر چشمی و عاقل اندر سفیه به شما نگاه میکردند و همان عدد ۴۵ را وارد فرمول میکردند اما این نرخها شجاعت تحلیلگران در افزایش نرخ را بالا میبرد و بع تبع آن کم کم جریان پولی که تا دیروز نظارهگر بازار بود با شجاعت و قدرت بیشتری راهی بازار میکند این موضوع را حتی همین حالا نیز در چهره بازار میتوانیم ببینیم و شاهدیم که جریانات پولی ریز و درشت گوشه و کنار بازار دوباره از خواب بیدار شده و در مسیر بازار حرکت میکند
از همین روست که نرخ ارز را یکی از عوامل بسیار موثر و از درایورهای پرقدرت و همیشگی رشد بازار میدانیم البته ان روی سکه را هم ببینیم اگر دولت کماکان روی ماجرای نرخ ارز بخواهد بر سیاستهای غلط خود ادامه دهد چیزی جز این رخ نخواهد داد که سرعت رشد بازار ما از سایر بازارهای دارایی کمتر خواهد بود و کم کم آن جذابیت ویژه خود را از دست خواهد داد تا زمانی که سیاستگذار چرخش نهایی را شکل دهد …
از همین رو یک بار دیگر نرخ نیما و تجدید آن در بازار مهم شده و تجدید نرخ در کنار تجدید ارزیابی ۲ مولفه و اتفاق مهم برای بازار بوده است شده است و اما حرف آخر بازار امروز به مقولهای میپردازیم به نام عرضه حقوقی ها …
در بازار این روزها زیاد شاهدیم که صف خریدی در بین نمادها شکل میگیرد و در بازار شاهد این صفوف هستیم و بلافاصله حقوقی از راه میرسد و آن را عرضه میکند
این حقوقیها معمولاً دو دسته هستند که ما در این تقسیم بندی برخی را خوش خیم و برخی بدخیم طبقهبندی میکنیم تقسیم بندی خوش خیم به صندوقها و حقوقیها باز میگردد که همیشه پای کار بازار بودند و قرار نیست پولی را از بازار خارج کنند بلکه بین انواع صنایع و داراییها حرکت میکنند نهایتا در بدترین حالت سهم را تبدیل به صندوق درآمد ثابت میکنند و یا در مقطع دیگر سهم را تبدیل به صنعت یا سهم دیگری کرده و به طور کلی می چرخند ! کنند که طی دو هفته گذشته خوشبختانه بیشترین عرضه کنندههای بازار صندوقها و حقوقیهایی بودند که پولی از بازار خارج نکردند و عرضه ها جنبه شناسایی سود داشته و یا تبدیل به سهم یا صنعت و کلاس دیگری از دارایی شده …
اما دسته دیگری وجود دارد به نام بدخیمها که عرضههای آنها در بازار به شکلی پیش میرود که جریان خروج پول از بازار را دارید .یعنی حقوقی عرضه کننده سهم را میفروشد و پول را از بازار خارج کرده و صرف سایر هزینهها میکند که همیشه در تاریخ ما ماههای آخر سال این موضوع با شدت بیشتری صورت میگیرد .همیشه از خود سوال میپرسیم که آیا این حقوقیها داراییهای دیگری در دل خود ندارند و فقط و فقط سهام است که دست به چنین کاری میزنند؟! قطعاً دارند…
اخیرا مواجه شدیم با شرکتی که لنگ چیزی حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تومان پول بود و مدیران شرکت که هیچ دانشی نسبت به بازار نداشتند بلافاصله به مدیر سرمایهگذاری دستور میدادند سهم بفروش و پول را بردار .مدیر سرمایه گذاری بیچاره هم فریاد میزد که قیمتها جای غیر منطقی و حداقلی است چرا بفروشیم اما گوش کسی بدهکار نبود جالب بود که اذعان داشت همین حالا بخشی از این پول به راحتی با برداشت پول از حساب بانکها و یا فروش چند ماشین شرکت و یا فروش یک ساختمان محقق میشد اما این مشکل بازار سرمایه است که عادت به ترویج و تربیت نمک نشناسها دارد. کسانی که سر این سفره مینشینند و نمک بازار سرمایه را میخورند اما تا کمی اوضاع بر وفق مرادشان نبود سفره را از هم دریده و حاضر به احترام به همین بازار نیستند.
قطعاً هر کسی اختیار مال خود را دارد اما انصافاً چنین رفتاری در بین برخی حقوقی های ما غیر منطقی و غیر اصولیترین کار است نهاد نظارتی باید بالای سر این مجموعهها بایستد که چرا در فروش داراییها آن هم برای هزینهها، چنین مواردی را پیش میگیرند
بگذریم در حال حاضر عرضه بدخیمها در بازار هر روز که میگذرد به حداقل خود نزدیک میشود البته فعالیت برخی صندوقها، حقوقیها برای شناسایی سود بیشتر و در حال حاضر خیلی جای نگرانی عجیبی برای خروج پول از بازار نیست اما لازم است تا به آن چند حقوقی که این مسیر را در پیش گرفتهاند تذکرات ویژه داده شود و مدیران بالا دست گوش آنها را کمی نوازش دهند که در طول سال هم وقت برای فروش دارایی بود اگر شما واقعاً چنین روزهایی را پیشبینی نمیکردید و قدرت تصمیم گیری را نداشتید اصلاً برای چه روی این صندلی نشستهاید.
بتا سهم
افزایش سرمایه افزایش سرمایه افزایش سرمایه افزایش سرمایه افزایش سرمایه