دولت برای تامین مالی، حجم گسترده ای از اوراق را هر روز در بازار عرضه می کند. وضعیت بد بازار سهام نیز باعث شده تا مردم با فروش سهام نسبت به تزریق بخشی از آن به صندوق ها اقدام کنند.

این ورود پول به صندوق های درآمد ثابت، بخشی از منابع خرید اوراق از دولت را تامین می کند. دولت بخش قابل توجهی از اوراق را فروخته و بخش اندکی ازان باقی مانده است.

در واقع صندوق های فیکس تا حدی همکنون تمایلی هم به حمایت از بازار ندارند چون بازار اوراق همکنون داغ است. به عبارت دیگر با نرخ مناسبی در حال خرید اوراق از دولت هستند.

حالا شاید دامنه نوسان منفی ۲درصد باعث کاهش نقدشوندگی شده باشد اما مادامی که این حجم از اوراق در بازار عرضه می شود و صندوق های بزرگ بازار مشغول خرید آن هستند، منابعی جهت حمایت از بازار ورود نمی کند لذا چند مساله وجود دارد:

۱) اینکه دامنه نوسان ۲درصد برداشته شود، لزوما باعث نمی شود که قیمت ها به سرعت و در آینده بسیار نزدیک به یک تعادل برسند چون مشکل بازار غیر ارزنده بودن نیست بلکه حضور صندوق های بزرگ در بازار بدهی است که تمام منابع را صرف خرید اوراق از دولت می کنند. این پروسه زمانی باید بگذرد…این اوراقی که دولت می فروشد باید به آن حد تعیین شده برسد و پس ازان این فشار برداشته می شود ازین زاویه اینطور نیست که اگر قیمت سهام پایین تر برود، متعادل گردد! زمان است که حلال این مشکل است لذا متوجه باشیم که مشکل بازار، دلار! آمریکا! سیاست! دامنه نوسان و کشتی اسرائیل نیست! ما در بازار سهام نیازمند زمان هستیم تا آنچه دولت آن طرف انجا می دهد تمام شود.

روزانه چندین هزار میلیارد تومان توسط دولت اوراق عرضه می شود که در نماد “اراد” روی تابلو می توانید ببینید.

۲) راهکار کوتاه مدت این است که صندوق های درآمد ثابت مکلف باشند که حداقل درصدی را در سهام سرمایه گذرای کنند. در گذشته نیز این رقم حدود ۲۰درصد هم بوده اما تعیین یک رقم منطقی باعث می شود که صندوق های درآمد ثابت اجبار داشته باشند تا ضمن کمک به دولت برای خرید اوراق، به کمک بازار سهام هم بیایند چون بازار سهام غیر ارزنده نیست که بگوییم دارایی گران قیمتی را خریده اند. قیمت ها مناسب است، پول نیست! صندوق ها که از همین بازار پول جمع کرده اند، بخشی را هم باید در همین بازار سرمایه گذاری کنند.

۳) دولت با این همه انتشار اوراق … چه هزینه و خروج پولی برای دولت های بعدی به یادگار می گذارد؟ ما مشابه این مورد را در برخی شرکت ها داریم که به امید بهبود اوضاع آنقدر وام گرفتند که امروز از محل سود شرکت نمی توانند حتی بهره وام را بدهند! از یک جایی به بعد دولت ها باید بخش مهم از درآمد فروش نفت را فقط صرف عدم افزایش میزان بدهی کنند و بالا بودن نرخ بهره آنگاه برایشان یک هزینه جدی است! اگر دلار به ريال ثابت باشد، یک دولت چگونه با نرخ ۲۰درصد تامین مالی می کند؟!

پس جمع بندی کنم:

۱) کسی از قصد بازار سهام را تخریب نکرده است. در واقع یک مکش پول بزرگ وجود دارد که عرضه اوراق دولتی با نرخ جذاب و توجه صندوق های درآمد ثابت به آن است! همینکه تمام توجه و تمرکز و منابع به آن سمت معطوف شده بازار سهام را خراب کرده است. هرجا این فشار برداشته شود، خود بازار سهام متعادل می شود.

۲) صندوق ها باید یک حداقل درصدی برای سرمایه گذاری در سهام را انجام دهند. این باید تصویب شود تا صندوق ها خالی از سهام نباشند. در واقع کف و سقف میزان سرمایه گذاری در سهام باید مشخص شود اما رقم باید منطقی باشد.

۳) با این حجم انتشار اوراق بدهی، اگر نرخ ارز ثابت باشد و نرخ تامین مالی بالای ۲۰درصد! دولت های بعدی بخش مهمی از درآمد خود را باید جهت جلوگیری از افزایش میزان بدهی خرج کنند! این خبر خوبی برای اقتصادی شبیه ایران نیست که نیاز به سرمایه گذاری در زیرساخت ها دارد و استهلاک سرمایه در آن بالاتر از سرمایه گذرای مجدد است.

۴) بازار سهام زمان می خواهد! مشکل بازار سهام غیر ارزنده بودن نیست. یک راهکار این است که بازار سهام همینجا قفل صف فروش و غیر نقدشوند بماند تا زمان بگذرد…یک راهکار این است که دامنه نوسان باز شود تا حقیقی های جدید الورود با ضرری سنگین تر خارج شوند و صندوق های فیکس با اتمام ماموریت در اوراق دولتی، سهام را ۵۰درصد پایین تر از اینجا خرید کنند و بعد بازار را به همین نقطه فعلی بازگردانند. طبعا سیاست گذار باید بین این دو، یکی را انتخاب می کرد …

ولید هلالات

تحلیل شرکت های بورس اوراق بهادار را در گزارش بازار بخوانید.
کانال تلگرام: https://t.me/farabibourse
ما را در آپارات دنبال کنید: http://www.aparat.com/kargozari.org
خرید و فروش آنلاین سکه و طلا : https://kargozari.org/2018/05/25/gold

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *