گزارش بازار امروز دوشنبه آخرین روز بهمن ۱۴۰۲
سبز متزلزل !

بازار سرمایه امروز خوب آغاز کرد و مثبت بود و با انگیزه بود ولی با همان انگیزه پیش نرفت و شاید همین که بد تمام نکرد برای بازار امروز کافی بود …

امروز بازار را در حالی آغاز کردیم که مثبت ادامه داری را در راستای دیروز تجربه کرد اما یک ویژگی در چهره و صورت بازار دیده می‌شد و آن هم متزلزل بودن و نااطمینانی به روند فعلی است. البته که بسیاری معتقدند در ابتدای روندهای برگشتی معمولاً چنین چیزی را شاهد هستیم و این موضوع طبیعی است اما رفتار غیرقابل پیش‌بینی دولت باعث شده تا به این دسته و این جریان هم حق بدهیم که چنین فضا و طرز فکری را داشته باشند و دل را از ته دل به بازار ندهند …

از همین رو بود که بازار امروز در عین حفظ مثبتهای خود جریان قوی از معاملات را نشان نمی‌داد و پای خود را محکم روی زمین بازار نمی‌کوبید.البته جریان خروج پول از بازار و صندوق ها نیز همچنان ادامه دارد…

امروز آخرین روز بهمن را در حالی سپری کردیم که بازار باید به خود و بقیه اثبات می‌کرد که دل و جرات این را دارد که از فضای منفی ایجاد شده فاصله بگیرد و کمی بهتر باشد البته همین فکر و عمل به آن هم برای بازار آسان نیست…ولی در هر صورت هر جور که بود با کمی تم سبز بهمن را به پایان بردیم و وارد اسفند می‌شویم… بهمنی که برای بازار تلخ‌تر از زهر سپری شد و هر روز روی دیوارش چوب خط می‌کشیدیم که ای کاش سریعتر بگذرد این روزگار…

در هر صورت جو روانی اسفند و شرایط خاص آن و همچنین رسیدن بازار به نقاط عجیب حمایتی و خسته شدن خود بازار از ریزش عاملی برای توجه بیشتر به بازار و شاید متوقف شدن مسیر افت او شده امروز هم تا حدودی همان مسیر دیروز طی شده و بازار در شش و بش رفتن و نرفتن قرار گرفت ولی همین که توانست خود را حفظ کند کار بزرگی کرده چه بلایی سرمان آوردند که از مثبت این چنینی بازار خوشحال هستیم.

بازار دیروز واکنش نسبتا خوبی را به اقدامات قادرانه‌ای نشان داد که البته بیشتر بهانه‌ای برای یک تغییر در بازار بوده و آن دلیل بزرگ برای حرکت بزرگ را ندارد. جریان پول به خوبی می‌داند که برای حرکت بزرگ باید چراغ سبزهای محکم و روشنی دریافت کند که در حال حاضر فقط بازار چراغ قرمز نمی‌بیند و و زرد است و احتیاط میکند وگرنه مسیر پیش رو مسیر خاصی نیست که بخواهد او را به حضور در بازار تشویق کند

بله درست است قیمت‌ها آنقدر ارزنده و جذاب شده‌اند که عاملی برای توجه باشند اما دقت کنید که هر بار تلاشی شده و گاردی باز شده که جریان پول به سمت بازار بیاید دولت با تصمیمات ناگهانی مسیر این راه را سد کرده است

دیروز که بحث اعتراض و انتقاد و کمک به بازار پیش آمده بود برخی مطرح می‌کردند که چرا با زبان تحلیل و توصیه صحبت نمی‌کنیم! چرا هر آنچه نیاز است را به سیاستگذار گوش زد نمی‌کنید !!
اعتراض راهکار نیست…

به واقع فکر می‌کنم دوستان ایستگاه ما را گرفتند …یک سال روضه‌ می‌خواندیم؟؟!! گوش نکردید؟!و جالب که دولت حرف فعالان و کارشناسان اقتصادی را به هیچ جای خود حساب نمی‌کند و با شعار می‌گوید ما دست بخش خصوصی را می‌بوسیم!!برادر هنوز جای بوسه‌های قبلی درد می‌کند…

اما با خود بپرسید به واقع چرا سهامدار در عین ارزندگی و جذابیت ویژه این بازار، دل به کار نمی‌دهد چرا جریان پول حاضر است قمارگونه به سمت فعالیت‌های رمز ارز و حتی کلاهبرداری حرکت کند اما سراغ بازار سرمایه نیاید…

کسی تا به حال به این فکر کرده که دولت تمام حیثیت و اعتبار سیستم مالی و پولی کشور را زیر سوال می‌برد تا مثلاً اسما ۲۸۰ هزار میلیارد تومان اما رسماً کمتر از ۵۰ هزار میلیارد تومان پول جذب بانک‌ها کند تا به اصطلاح بتواند کمی نقدینگی را نهیب بزند اما به جای اینکه ابرویش را درست کند چشمش را کور می‌کند و بی‌نظمی عجیب پولی و مالی را ایجاد می‌کند و هزینه‌های تامین مالی را بالا می‌برد که البته در سال رونق تولید !!!! بسیار جالب پیش برنده این سیاست‌ها می‌شود!!

هیچکس در گوش این عزیزان نگفت که اگر کمی عاقل می‌بودید و تصمیمات درست و منطقی را می‌گرفتید ۵۰ همت که سهل است اعداد خیلی بیشتری میتوانست جذب بازار سرمایه شود و اتفاقاً در مسیر درست خود قرار گیرد

و چه جالب که دیروز برخی از سخنرانان یک همایش روی همین نکته اشاره می‌کردند که اگر قرار باشد دست فرمان دولت در زدن جیب شرکت‌ها برای ۱۴۰۳ نیز تکرار شود چیزی گیر سهامداران نمی‌آید و در بهترین حالت تورم را کاور می‌کنند و این دقیقاً همان دلیلی است که این روزهای بازار را به چنین شرایطی انداخته و کسی حاضر به حضور در بازار سرمایه نیست در عین اینکه همگان معتقدند این بازار پتانسیل‌های عجیبی برای یک رشد دارد

اما بیاید فرض کنیم یاسین هایی که می‌خوانیم و می‌گوییم اثر کرد و قرار شد از سال جدید دولت کمی عاقل‌تر باشد چه رفتار و چه اتفاقاتی می‌تواند رخ دهد تا کمک به بازار شکل بگیرد و در نهایت همه از مردم تا دولت برنده باشند…
حقیقت امر کار دولت فقط سیاست گذاری است و دور شدن از تصمیمات غیر کارشناسی و رجوع به عقلانیت مهم‌ترین کاریست که این دولت می‌تواند انجام دهد و قطعاً ثمرات و اثرات آن را نیز خواهد چشید

البته طی این سال‌ها دولت آنقدر تپه‌ها و قله‌ها را فتح کرده و افتخارآفرینی داشته که کار او با یک تصمیم حل نمی‌شود و به تصمیمات متعددی نیاز است تا از این شرایط خارج شویم

اما در مجموع تصمیماتی که نیاز است تا هم به خود او کمک شود هم بازار در دو بعد طبقه‌بندی می‌شود یک بعد تصمیمات کلان است و بعد دیگر تصمیمات در حوزه سیاست گذاری مرتبط با صنایع و چه جالب است که وقتی داشتیم با خودمان مرور می‌کردیم دیدیم اکثر این موارد در نهایت به سود خود دولت است اما او هیچ یک از آنها را نمی‌بیند و همچنان بر مسیر غیرمنطقی و مشاوره‌های افراد اسکل و پوپولیست پیش می‌رود

به نظر دو تصمیمی که در سریع‌ترین زمان ممکن باید رخ بدهد یکی بحث تعیین تکلیف نرخ ارز نیما و اختلاف عجیب آن با دلار آزاد و دیگری بحث نرخ سود ۳۰ درصد است و چه عجیب که امروز مطلع شدیم بسیاری از بانک‌ها دیگر سپرده ۳۰ درصد باز نمی‌کنند اما نمی‌دانیم به چه دلیلی سوت پایان این ماجرا زده نمی‌شود همین بی تدبیری‌ها و بی‌ملاحظگی‌هاست که فشار به انواع و اقسام بازارها را افزایش داده است

در دلار نیما نیز مرثیه آنقدر عجیب و غیرمنطقی شده که صدای همه را درآورده کسری سنگین تراز تجاری و شرایط عجیب صادرکنندگان باعث شده این موضوع را همگان تاکید کنند و صحه بگذارند که باید به زودی فکری کرد و چه عجیب که هر دو موضوع در نهایت به سود خود دولت است اما حاضر به انجام آن نیست دولت می‌توانست از نیمه دوم سال تا امروز آرام آرام مسیر منطقی را برای نرخ نیما ترسیم کند و پیش برود اما تو گویی هیچکس قائل به گرفتن تصمیمات منطقی در این شرایط نیست

در بخش دوم در حوزه صنایع و شرکت‌ها نیز نیم نگاهی به هر صنعت اگر بیندازید به خوبی نقش مخرب دولت را می‌بینید به نظر اتخاذ تصمیماتی در این حوزه برای برگشت اعتماد لازم و ضروری است

در صنعت پتروشیمی بازنگری در نرخ گاز و فرمولیزه کردن آن لازم و ضروری است و البته دولت باید صریح شفاف و روشن اعلام کند این فرمول که البته باید فرمول منطقی باشد برای ۵ یا ۱۰ سال ادامه خواهد داشت تا خیال سرمایه‌گذاران از نرخ سوخت و خوراک راحت باشد و به تبع آن همین فرمول برای سایر صنایع نیز در نرخ سوخت ادامه پیدا کند مثلاً صنعت سیمان فولاد یا هر چیز دیگر…

باور کنید خیلی چیز عجیبی نیست این ماجرا کما اینکه قبل‌تر هم بوده و همه زیرساخت‌های آن فراهم است در صنعت برق در یک برنامه مدون ۵ ساله به سمت منطقی کردن قیمت برق پیش برود تا سرمایه‌گذاری در این صنعت افزایش پیدا کند و البته بازارها نیز آن را در محاسبات خود لحاظ کنند

در پالایشی ها نیز به سمت فرمول منطقی پیش برود که مورد توافق همگان قرار دارد نه اینکه جیب آنها را با توجه به وضع مالی و بودجه خود بزند و هر دوره کم و زیاد کند… این فرمول باید بلند مدت بوده و خیال سهامداران از آن راحت باشد که البته شنیدیم در مورد این یکی دستوراتی داده شده اما در اجرا همه بیخیال و فشل رفتار می‌کنند

در صنعت خودرو که شاید تصمیمات اتخاذ شده برای آن بتواند رویدادهای مهمی را رقم بزند قبل از هر چیز دور شدن از نرخ گذاری دستوری و جمع کردن بساط مسخره بازی شورای رقابت است سپردن قیمت خودرو به بورس کالا و همچنین اجازه به این دو خودروساز در مسیر تجدید ارزیابی دارایی‌ها دو گام اولیه برای نجات این صنعت خواهد بود و صد البته سپردن این صنعت به بخش خصوصی و یا حتی بخش مرتبط با حوزه خودرو راهکار بلند مدت خروج از بحران است

در معادن منطقی شدن حقوق دولتی و رفتار منطقی و بلند مدت در یک چارچوب مشخص و همچنین تعیین عوارض صادراتی مطابق یک برنامه و روال منطقی و مهم‌ترین دستور کار است که در این موضوع نیز شنیدیم تصمیماتی گرفته شده اما هنوز اعلام نشده است .

در مورد تک تک صنایع می‌توان صحبت کرد حتی به ریز و با جزئیات و خیلی کار سختی نیست که با کمک وزارت اقتصاد و سازمان بورس این موضوع ساماندهی شود مشکل اینجاست که دولت به هر آنچه که خودش می‌نویسد هم پایبند نیست و دوباره وقتی به واسطه ندانم کاری‌ها کسری بودجه‌اش بیرون می‌زند فیلش یاد هندوستان کرده و فضا را تغییر خواهد داد و دوباره سراغ زدن جیب این شرکت‌ها می‌رود…

دلیل اینکه مردم و سهامداران هم اقبالی به بازار نمی‌دهند و نمی‌کنند همین است دولت همین اهالی را خسته کرده وای به بقیه… او سرمایه اجتماعی که درست و حسابی بشود روی آن حساب کرد ندارد و با این تصمیمات ریز و درشت غلط اقتصادی ، اندک اعتماد فعالان اقتصادی را نیز از بین برده صد البته چند بار عرض کردیم اقتصاد علم شوخی‌برداری نیست

خیلی زود سیلی این رفتار را در ماه ها و سال‌های آتی خواهد خورد جایی که هیچ سرمایه‌گذاری صورت نگرفته و درآمدهای کشور کفاف هزینه ها را نمی‌دهد و آنگاه تنها راه، پناه بردن به افزایش نرخ ارز است چیزی که تا به امروز نیز همین شده و این دقیقاً نشان از رفتار غیرمنطقی در حکمرانی است…

حرف ما این نیست که بازار بدون این عوامل هم رشد می‌کند یا نمی‌کند حتی ممکن است یک چرخش دلار آزاد فضا ر تغییر دهد اما تا وقتی این اتفاقات و رویدادها رخ ندهد و خیال بازار از یک بستر اقتصادی امن راحت نباشد مثبت‌های این چنینی که امروز و یا احتمالاً روزهای آتی لمس می‌کند مستحکم قابل اعتماد و قوی نیست و باعث دلربایی و وسوسه کردن جریان پول برای ورود به بازار نمی‌شود و همین موضوع باعث شده تا بازار در عین اینکه مثبت است حجم قابل توجهی را نداشته باشد و قیمت‌ها بسیار متزلزل و به نوعی اعتماد به ادامه رووند پیش رو کم باشد …

ببخشید امروز خیلی زیاد حرف زدیم و حتما به بزرگی خود می بخشید ولی این را نوشتیم برای کسانی که میگویند حرف بزنید و راهکار بدهید… این همه راهکار ولی دل و جرات و عقل و انگیزه اجرا نیست … بی تعارف کسی هم که باید این موارد را دنبال کند سازمان بورس است که به خود را به کوچه علی چپ زده و تصمیم گرفته روبروی دولت نباشد …

بتا سهم

#گزارش_بازار

بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه بازار سرمایه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *