۴۰ نکته از کتاب شغل مورد علاقه (آلن دوباتن)

۱) همه ی ما میدانیم که کار میتواند لذت بخش باشد اما به ندرت سعی کرده ایم جنبه های لذت بخش خاص هر شغل را تحلیل کنیم.
۲) جنبه های لذتبخش هرکار به ۱۲ قسمت تقسیم می شود:
 ۱- لذت پول درآوردن: حس خوبیست که محصولی را بفروشیم که برای ما سود داشته و کلی تجربه در این مسیر به دست آوریم.
 ۲- لذت زیبایی: این است که محصولی را که داریم و میفروشیم را سعی کنیم با سلیقه زیبا کنیم و بفروشیم.
 ۳- لذت خلاقیت: محصولتان را خلاقانه با قطعات مختلف بسازید و محصول جدیدی را تولید کنید.
 ۴- لذت فهم: این است که مدام راجع به موضوعات مختلف سوال بپرسیم و فکر کنیم که خیلی آسان تر میشد این مسأله را حل کرد و افراد این کار را انجام ندادند.
 ۵- لذت ابراز خویشتن: این است که دیگران نظر ما را جویا شوند، به ما گوش دهند، به ما توجه کنند و درمورد ما سوال های خوب بپرسند.
 ۶- لذت فناوری: کارهاییست که با فناوری و علم روز در ارتباط باشد و با استفاده از ماشین ها و پردازش اطلاعات واقعا لذت ببرید.
 ۷- لذت یاری به دیگران: اینست که به ما بگویند که کاری بکنیم و یا با ما حرف بزنند، یا در کل بتوانیم هر کمکی به دیگران بکنیم.
 ۸- لذت رهبری: اینست که هرکاری که انجام میدهیم، ما سرپرست و مدیر و رهبر باشیم و بتوانیم شهرت داشته باشیم.
 ۹- لذت تدریس: اینست که بتوانیم دیگران را راهنمایی کنیم و موضوعی را به آن ها آموزش دهیم ولی مراقب هم باشیم که چه حرفی را در کجا میگوییم، چون مردم در واقع خیلی دوست ندارند که کسی از آن ها بالاتر باشد.
 ۱۰- لذت استقلال: اینست که کاری را به تنهایی و یا اولین بار خودمان بدون کمک دیگران انجام دهیم.
 ۱۱- لذت نظم: هرکاری را که انجام میدهیم، درست و منظم و مرتب باشد و کسی راجع به کار ما انتقاد نکند یا نظری ندهد و یا حتی وسط حرف ما نپرد!!
 ۱۲- لذت از طبیعت: کارهایی که ارتباط با طبیعت دارد، ارتباط با حیوانات دارد و شما بیشتر مایلید هرجایی که طبیعت هست را ببینید.
“در این مسیر به دوستان اطرافتان هم توجه کنید، چون میتواند به خاطر ترس هایی، جلویتان را بگیرند”
۳) گاهی روی یک شغل خاص کلید میکنید (تمرکز و حساسیت بیش از حد) یعنی با اینکه میدانید که مشتری ندارد یا خیلی پرمخاطره و مشکل زا است و یا در کل دیر میتوانیم در آن موفق شویم یا هر دلیل دیگری، ولی باز هم فقط روی آن شغل میمانیم و میخواهیم که انجامش دهیم و اسم این کار واقعا علاقه به آن کار نیست.
۴) در واقع این کلید کردن فقط در زمینه ی شغلی نیست و حتی در روابطمان هم میتواند باشد که روی فرد اشتباهی کلید میکنید و با اینکه او ما را مسخره و تحقیر میکند و عاشقمان نیست، ولی باز هم مدام ستایشش میکنیم و زندگیمان را هدر میدهیم.
۵) برای اینکه از این تله ی کلید کردن رها شوید، میتوانید بررسی کنید که این خصوصیاتی که باعث میشود شما عاشق آن فرد یا آن شغل شوید، چه مواردیست و وقتی آن ها را بررسی کردید، میبینید که در افراد یا مشاغل دیگر هم هست، پس در نتیجه میتوانید انتخاب های دیگری داشته باشید که مشکلی هم برایتان نداشته باشد.
۶) خیلی از مشاغل هم هستند که بسیار برجسته و جذاب هستند ولی گاهی به صورتی پیش میرود که وقتی به آن ها نزدیک میشوید، میبینید که بسیار کم درآمدند و آنقدرها هم جذاب نیستند.
۷) اگر میخواهید بدانید که شغلی که مدنظرتان است، خوب است یا نه، میتوانید از نزدیک به صورت حضوری بررسی کنید و موارد ورودی و خروجی آن کار را از همه ی جوانب مدنظر قرار بدهید.
۸) حتی مواقعی که فکر میکنید که شغل مورد علاقه تان را پیدا کرده اید، بازهم مشکلات تمام نمیشوند و بسیار موانع بیرونی و درونی هستند که شما را برای رسیدن به هدفی که دارید و میخواهید، باز میدارند!
۹) برای مثال یکی از این موانع بیرونی، خانواده های شما هستند که از قدیم یا به شما میگفتند که باید شغل خانوادگی و پدری تان را ادامه دهید و یا بسیاری از مشاغلی که قصد شروع و انجام آن ها را داشتید، با شما مخالفت میکردند، چون ذهنیت و اطلاعات درستی راجع به آن شغل نداشتند.
۱۰) یکی از کارهایی که میتوانید مطمئن شوید که در مسیر درستی از شغلتان قرار گرفته اید یا نه، این است که موفق تر از خانواده تان باشید و بتوانید به صورت مستقل از خانواده و نه وابسته به آن ها کاری را انجام دهید.
۱۱) مهم است که در زمینه ی شغلی، ببینید موفق تر بودن یعنی چه و فقط بر جنبه ی مالی و اقتصادی آن تمرکز نکنید و فکر کنید که در این صورت من موفق ترین فردم، بلکه اینکه بتوانید ذهنیت خانواده تان را که در زمینه ی شغلی دچار اشتباه شده اند را اصلاح کنید، این یعنی موفق تر شده اید.
۱۲) گاهی شاید مجبور باشید در مسیر رسیدن به شغل مورد علاقه تان، حتی دست به خودتخریبی بزنید، یعنی مچ خودتان را بگیرید که چرا در برابر کسانی که میخواهید تحت تاثیرشان قرار بدهید، عملکرد بسیار ضعیفی از خودتان نشان میدهید.
۱۳) بسیار مهم است که در این مسیر به دوستان اطرافتان هم توجه کنید، چون میتوانند به خاطر ترس هایی، جلویتان را بگیرند.
۱۴) در این مسیر بسیار باید مراقب حسادت دیگران هم باشید که همیشه هم حسادت و بدبینی افراد، به این معنا نیست که شما کاری را اشتباه انجام داده اید، برعکس بسیاری از مواقع به خاطر کارهای خوب و درستی که انجام میدهید، باعث میشود که این حس در افراد ایجاد شود.
۱۵) وجود اعتماد به نفس و نداهای درونی، باعث میشود که بسیاری از مواقع، شما نتوانید شغلی که میخواهید را شروع کنید.
۱۶) و بسیاری از مواقع این نداهای درونی هستند که شما را تشویق میکنند که کاری را شروع کنید و ادامه دهید و البته بسیاری از مواقع هم این صداها بسیار شکست پذیرانه و تنبیه آمیز و حتی تحقیرآمیز هستند و اجازه نمیدهند که کاری را انجام دهید.
۱۷) نداهای درونی در واقع همان نداهای بیرونی بوده که قبلا شنیدید و جذبشان کردید و برای خودتان به صورت شخصی کرده اید.
۱۸) گاهی آنقدر این نداها در شما قوی میشود که با خودتان فکر میکنید که شاید حتی حق شماست که این حرف ها را بشنوید.
۱۹) گاهی شغلی را انتخاب میکنید ولی دچار شکست میشوید، زیرا در تله ی کمال گرایی گیر میکنید و از همان اول، خودتان را با بهترین ها و بزرگان آن شغل مقایسه میکنید.
۲۰) ولی شما میتوانید در این حالت از بزرگان و خوب های شغلتان الهام بگیرید و از اول مسیر، راهی بهتر را با آن راهنما پیش بروید.
۲۱) گاهی هم تقصیر رسانه هاست که افراد موفق را دعوت میکنند و به مردم نشان میدهند که آن فرد چقدر موفق است و اصلا صحبتی راجع به این موضوع که چه اتفاقی افتاده و چه کاری کرده که موفق شده، نمیکنند و یک ذهنیت اشتباه را برای شما به وجود می آورند.
۲۲) یکی از چالش هایی که گاهی ممکن است دچارش شوید، وظیفه گراییست
یعنی از بچگی هرکاری که میخواستید، انجام دادید و همه ی این کارها از روی تفریح و سرگرمی بوده و هرگاه میخواستید هم رهایش میکردید و به سراغ کار دیگری میرفتید، ولی ناگاه بزرگ شدید و حال باید شغلی ثابت داشته باشید و کارتان را به خوبی انجام دهید و وظیفه دارید که کار کنید تا هزینه هایتان را بپردازید و بتوانید خانه ای بخرید و مثلا به تعطیلات بروید و بدون اینکه درک درستی از این موارد داشته باشید، برای شما مهم میشود.
۲۳) هنگامی که وظیفه تان را به خوبی انجام میدهید، ۲مورد پیش می آید: اولین مورد آنکه در دنیای امروزی، افرادی موفق میشوند که خودشان را وقف کارشان میکنند و فکر زیادی را صرف شغلشان میکنند که این مورد فقط زمانی ممکن است که فرد، عاشق کارش باشد و دوم این است که وقتی کاری را انجام میدهید یا محصولی را ارائه میکنید و رضایت و لذت مشتری را میبینید که نیازش هم رفع شده، شما هم قطعا لذت میبرید.
۲۴) گاهی مواقع هم در مسیر انتخاب شغل، دچار سندرم شیادپنداری میشوید، یعنی مدام به خودتان میگویید که چقدر شما کودن و احمق و مضطرب و ناپخته هستید و امکان موفقیت هایتان را به دیگران میسپارید و دلیل آن اینست که مدام خودتان را دارای بسیاری از نواقص و کاستی ها میدانید و حتی نمیتوانید تصورش را هم بکنید که دیگران که در ظاهر اینقدر خوب و همه چی تمام هستند، چطور میتوانند دچار نقص باشند؟!
۲۵) باید بدانید که ریشه ی شیادپنداری به بچگی برمیگردد که برای مثال یک بچه ی ۴ساله حتی نمیتواند تصور کند که مادرش هم روزی همسن او بوده و مثلا رانندگی و آشپزی و هیچ کاری را نمیتوانسته انجام دهد و به خاطر همین، این حس با فرد بزرگ میشود و مدام در سن بزرگسالی هم فکر میکند که از پس هیچ کاری نمیتواند بر بیاید.
۲۶) مورد بعدی که گرفتارش میشوید، سرمایه گذاری شغلی است که یعنی گاهی مواقع ممکن است شغلتان را از دست بدهید و در یک رشته یا مهارتی هم تجربه و علاقه داشته باشید و نمیتوانید که هم اکنون انجامش دهید و باید در شغل دیگری مشغول به کار شوید.
۲۷) در بعضی مواقع هم دچار خود کم بینی میشوید و مدام با خودتان میگویید که این ایده اگر خوب بو که به ذهن من نمیرسید و تصمیم میگیرید که آن شغل و کار را انجام ندهید و مدام تردید میکنید.
۲۸) گاهی مواقع هم بعضی کلمات همچون کارآفرین، یک حسی به شما میدهد که انگار آن افراد، انسان های خاصی هستند و شما فکرمیکنید که نمیتوانید جزو آن دسته باشید ولی در حقیقت باید با خودتان درست فکرکنید که این افراد هم دقیقا در حال انجام چه کاری هستند که در واقع آن ها افرادی هستند که از خواسته های دیگران، تصوراتی دقیق دارند.
۲۹) در این مسیر شغلی که در پیش میگیرید، حق دارید که اگر باید اصلاحاتی انجام شود، انجام دهید و روند را اصلاح کنید ولی آن که کلا بخواهید همه چیز را به یکباره کن فیکون کنید و انقلابی به وجود آورید و از هم بپاشید و بخواهید که از نو دوباره شروع کنید، در اکثر مواقع روش درستی نیست!!
۳۰) یکی از موارد جالبی که به شما بسیار انگیزه میدهد، مرگ است!! نه اینکه بخواهد شما را دلسرد کند، بلکه به شما یادآوری میکند که خیلی وقت ندارید و با جدیت و توجه بیشتری باید به دیگران بپردازید و در واقع مرگ نیروی بی نهایتی دارد که شما را وادار میکند که بیشتر به این بپردازید که شما واقعا میخواهید در زندگی چه کاری انجام دهید.
۳۱) یکی از مواردی که میتواند شما را در سر کار شاد نگه دارد، اینست که اطلاعات بیشتری در مورد آرزوها و شخصیت خودتان کشف کنید و آن ها را با ارزیابی نیازهای جهان مشاغل همراه کنید که مهمترین مسئله ی آن، انتظارات است.
۳۲) بسیار حس نامطلوبی است که بنشینید و به شکست هایتان فکرکنید و ببینید که مسئولیت شکست هایتان هم بر عهده ی خودتان است.
۳۳) حس بسیار خوبیست اگر همه ی کارها به اینگونه پیش میرفت که تخیل انسان محدود به آرزوهایی عملی و تحقق پذیر بود.
۳۴) گاهی دچار درگیری های درون شرکتی میشوید، یعنی احتمال این است که با مدیرانی نابلد، همکاران حسود و مشتریان دردسرساز سر و کار داشته باشید و این موانع نمیگذارند که از کارتان راضی باشید.
۳۵) در واقع تک شغل بودن کافی نیست، چون قطعا مدام بابت شغل های دیگر خیال پردازی میکنید و اینکه میخواهید منبع درآمد بیشتری داشته باشید.
۳۶) بهتر است که یک شغل را انتخاب و در آن متخصص شوید و هر ماجراجویی و هر کاری که میخواهید انجام دهید، در همان یک شغل باشد.
۳۷) گاهی از شغلتان ممکن است خسته شوید و بخواهید که شغل جدیدی را شروع کنید و بازهم با تصور شغل دیگری، بسیار هیجان زده میشوید ولی واقعیت اینست که هر شغلی قطعا سختی های خودش را دارد و واقعیت اینست که جنبه های خوب کارتان را گاهی فراموش میکنید و اصلا فکر نمیکنید که یک روزی همین شغل چقدر برایتان جذاب بوده و در این زمان همه چیز یادتان رفته و فقط سختی هایش جلوی چشمانتان است.
۳۸) یک موضوعی که بسیار مهم است، اینست که در هرکاری، سعی کنید (به قدر کافی خوب) باشید و نه آن که بخواهید ایده آل آن کار باشید و وقتی میخواهید ایده آل ظاهر شوید، دچار عذاب وجدان میشوید و برایتان نتیجه بخش هم نیست.
۳۹) وقتی بخواهید که مدام عالی باشید، اصلا نمیتوانید پیشرفت کنید ولی زمانی که بخواهید به قدر کافی خوب باشید، جنبه های مثبت زیادی در کارتان به وجود می آید، دوستان صمیمی پیدا میکنید و بسیاری از مواقع حتی از کارتان، به وجد می آیید.
۴۰) مهم اینست که در هنگام انجام کارتان، یک برق خاص و خوشحالی و هیجان خاصی در چشمانتان باشد که این خود یک دستاورد بسیار بزرگ است و به این معناست که شما کارتان را بسیار دوست دارید!

تدوین و گردآوری : دپارتمان اندیشه ماهان تیموری

#آلن_دوباتن #شغل_مورد_علاقه   #شغل  #کار #خلاقیت   #فناوری

 

لیست کتاب های در حال انتشار را از اینجا دنبال کنید:

هر روز یک کتاب

 

کتاب شغل مورد علاقه

کتاب شغل مورد علاقه/کتاب شغل مورد علاقه/کتاب شغل مورد علاقه

1 پاسخ به “شغل مورد علاقه (آلن دوباتن)”

  1. بسیار عالی
    من مفهوم لذت لستقلال رو در دوره دیگه ای ک بودم متوجه نشدم و وقتی سرچ کردم و توضیح این سایت رو خوندم متوجه شدم. سپاس 🧡

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *